توضیحات : انسان مدرن همه چیز را کنترل می کند و به تسخیر خود در آورده است، آسمان ، آب و هوا، رویش گیاهان و… اما متاسفانه در این میان که همه چیز را مدیریت و کنترل میکنیم ، مهم ترین و محوری ترین مورد را به حال خود رها کرده ایم و آن چیزی نیست جز خودمان.
ما اصول مدون و دستور العمل ها و استاندارد های مهمی در علم مدیریت داریم که متاسفانه همه ی آنها برای مدیریت بیرون است نه درون انسان.همه چیز از درون ما شروع میشود و بیرون را تغییر میدهد.
ما آموخته ایم چطور بهره وری سیستم ها را افزایش دهیم اما آیا آموخته ایم چطور بهره وری خودمان را در بالاترین سطح نگاه داریم و بیشترین استفاده و راندمان را از خودمان بگیریم؟ به طور کلی وجود ما شامل دو بعد جسمی و معنوی می شود که بعد جسمی متاثر از بعد معنوی ماست . حتی با وجود معلولیت بازهم این درون ماست که تعیین میکند چگونه در اجتماع ظاهر شویم و چه جایگاهی برای خودمان فراهم کنیم.
نهایت هدف انسان از زندگی خوشبختی است و به راستی خوشبختی چیست؟ آیا ما خوشبخت هستیم؟ آیا در مسیر خوشبختی گام برمیداریم؟
توضیحات : یافتن دلیل برای خواندن آثار آلبر کامو در اصلکاری بیهوده است، زیرا کافی است شما تنها یک خط از نوشتههای این نویسندهی الجزایری را بخوانید تا برای همیشه از طرفدارانش شوید. بیشتر آثار آلبرکامو به فارسی برگردانده شدهاند و خوشبختانه همهی آنها ترجمههای خوب و تمیزی دارند و بنابراین میتوانید بدون نگرانی دربارهی ترجمه کتابهای کامو را بخوانید و از خواندن آنها لذت ببرید.
کتاب مرگ خاموش نوشتهی آلبر کامو برای اولین بار در سال 1972 منتشر شد. این رمان در دو بخش اصلی نوشتهشده است. درونمایهی اصلی این کتاب به مسائل آبسورد و اگزیستانسیال میپردازد که البته این موضوعات تقریباً در همهی رمانهای کامو تکرار میشوند. احسان لامع، مترجم این کتاب دربارهی این کتاب مینویسد: «مرگ خوش، تنها اثر آلبر کامو است که بعد از مرگش منتشر شد. این کتاب، پیش زمینهای برای نوشتن بیگانه بوده است. کامو این اثر را در جوانی نوشت و بیشترین خاطرات خود را از سفرش به منطقهی بلکو، اروپای مرکزی، بهویژه ایتالیا به تصویر کشید.
بیشک کامو در این رمان تحت تأثیر نیچه بوده است. در سن بیستوپنجسالگی. کامو رمان مرگ خوش را مینویسد و چهرهی دیونیزیوس و مقولهی ارادهی معطوف به خوشبختی را نشان میدهد که عصیان قهرمان داستان خود را با اندیشهی خلاف زمانهی نیچه، تغذیه میکند.«کامو به دنبال خوشبختی است و خوشبختی درگرو داشتن پول و ثروت، و اینکه انسان فقیر نباشد. اما نیچه انسان فقیر را ناتوان و توانگر را بخشاینده میداند. نیچه مینویسد: آنکس که از زندگی فقیر است، آنکس که ناتوان است زندگی را نیز بیچاره و گدا میکند. توانگر از زندگی، زندگی را توانگر میکند. آنیکی انگل زندگی است و اینیکی بخشاینده و فزایندهی زندگی.» کامو جایی در مرگ خوش مینویسد: «هر آدمی احساس اراده و خوشبختی کند مستحق ثروتمند شدن است.»
توضیحات : «کتاب حاضر موضوعی است فراگیر که نگاهی نو به منظر خوشبختی انداخته مطالبی فوق العاده جدید، پربار ، پرمعنا ، مفاهیم بلند. کافی است به یکی از دستورالعمل های آن عمل کنید آنگاه خارق العاده بودن آن را درمی یابید که چگونه شما را متحول می کند. احساسی که کل زندگی انسان را می شکافد و در ذره ذره وجود انسان نفوذ می کند و حالت و احساسی شگرف بر روح زندگی انسان می بخشد زندگی علو از احساسات پاک انسانی و شیرین تر از عسل. در این خصوص نویسنده فرمولی را که مدنظر فرمول خوشبختی بیان می کند در لابه لا و در فضای کتاب مخفی کرده و در جای جای کتاب آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهد و این کار خواننده است که بتواند با زیرکی که دارد رمز و فرمول خوشبختی را دریابد که بسیار ساده و ممتنع است با کلی مطالب که لازمه حتمی این فرمولند که باید رعایت کنید اما رازی در دل خود دارد که زندگی شما را متحول می کند و رنگ و احساسی دیگر به لحظه لحظه شما می بخشد
توضیحات : این کتاب راههای رسیدن به خوشبختی و دوری از مشکلات را به شکلی ساده به شما نشان میدهد. قرنهاست که انسانها بر سر تعریف خوشبختی دعوا دارند. مدرنیته گرا ها آنرا احساسی در امتداد خوشحالی ( Happiness) تعریف می کنند، مذهب گرا ها آنرا عاقبت به خیری، عرفان گرا ها آنرا نزدیکی و انس با خدا، برخی آنرا عشق، برخی پولداری، برخی آنرا خوش گذرانی و برخی سلامتی و برخی همین زندگی روزمره را خوشبختی می شمرند ( که این دسته غالبا کلی گو هستند ) برخی نیز تعریفات مخصوص به خود را دارند و برخی اصلا آنرا تعریف نمی کنند. تعریف مدرنیته گرا ها، جامع تر است، زیرا که در بر گیرنده سایر تعاریف نیز می شود. گرچه صورت مسئله از تعریف خوشبختی به تعریف خوشحالی تغییر پیدا می کند، اما می توان گفت برای هر کس خوشحالی هر چه باشد، خوشبختی احساس پایداریست که در امتداد آن شکل می گیرد. جدای از مسئله تعریف خوشبختی، آنچه مهم است این است که ما الان احساس خوشبختی می کنیم یا خیر!؟ مهم اینست که ما (مردم دنیا) چند درصدمان در طول زندگی دنیا آن احساسی که به آن خوشبختی می گوییم بدست می آوریم. اصلا آنرا بدست می آوریم یا نه!