• دانلود کتابهای الکترونیک مختلف و متنوع با کمترین حجم ممکن
  • قرار گرفتن کتابها در سرور اختصاصی پارس بوک با لینک مستقیم
  • امکان ارسال لینک کتابهای جدید به ایمیل شخصی شما
  • رکورددار تعداد اعضا با بیش از 170 هزار عضو فعال
  • به روز رسانی مداوم سایت با کتابهای جدید ( هر روز یک کتاب جدید )

دارالمجانین

دانلود کتاب سه قطره خون

تاریخ : ۲۷ آذر ۱۳۹۲

توضیحات : سه قطره خون نوشته صادق هدایت، همچون اکثر آثار او از حالت و ویژگی خاصی برخوردار است که اگر خواننده با سبک وی در نوسیندگی مانوس باشد، دقیقا آنرا لمس می کند. مطالعه داستانهای صادق هدایت، در وهله اول خواننده را، اگر دقیق باشد، به تفکر و اندیشه برای یافتن مقصود و منظور نویسنده وامی دارد و سپس او را به دنیای بهت و حیرت می سپارد. در داستان «سه قطره خون» صادق هدایت، دست به تصویر آنچه که در مخیله اش می گذرد می زند. وی برای ترسیم آنچه که می خواهد بگوید، از جنبه های نادر زندگی و توصیف آنها مدد می جوید مثلاً: شرح آنچه که در دارالمجانین می گذرد، برداشت و تصویر دیوانه ها در رابطه با مسئولیتشان، غذایشان و نیز شرح پاره ای از صفات انسانهای ویژه با محمل گربه و نیز تصور و برداشت آدمهای عادی از دیوانه ها و تفکیک مرز بین دنیای دیوانگی به اصطلاح مردم، از دنیای معمولی و… همه و همه مورد استفاده صادق قرار می گیرند.

دانلود کتاب کباب غاز

تاریخ : ۲۰ مهر ۱۳۸۹

توضیحات :  داستان کوتاه در ایران با مجموعه ی یکی بود یکی نبود از سید محمد علی جمالزاده در سال ۱۳۰۰ متولد شد. محمد علی جمالزاده در سال ۱۲۷۴ش. در خانواده ای روحانی در اصفهان به دنیا آمد. در هفده سالگی برای تحصیل به بیروت رفت و سپس رهسپار پاریس شد. او نخستین مجموعه ی داستان های کوتاه ایرانی را تحت عنوان یکی بود یکی نبود در سال ۱۳۰۰ منتشر کرد. به اعتبار همین کتاب جمالزاده را آغازگر سبک واقع گرایی در نثر معاصر فارسی و پدر داستان نویسی دانسته اند. در داستان کباب غاز گوشه هایی از زندگی ایرانیاندر دوره ی مشروطه به صورتی انتقادی و با نثری ساده طنزآمیز و آکنده از ضرب المثل ها و اصطلاحات عامیانه بیان شده است. بعضی دیگر از آثار جمالزاده عبارتند از : دارالمجانین . سر و ته یک کرباس . تلخ و شیرین . هفت کشور . شور آباد . راه آب نامه . قصه های کوتاه برای بچه های ریشدار . قصه ی ما به سر رسید . محمد علی جمالزاده در سال ۱۳۷۶ در ژنو چهره در نقاب خاک کشید. ابتدای داستان کباب غاز: شب عید نوروز بود و موقع ترفیع رتبه. در اداره با هم قطار ها قرار و مدار گذاشته بودیم که هر کس اول ترفیع رتبه یافت،به عنوان ولیمه یک مهمانی دسته جمعی کرده، کباب غاز صحیحی بدهد دوستان نوش جان نموده به عمر و عزتش دعا کنند