توضیحات : زبان روسی یکی از زبان های اسلاوی و زبان رسمی کشورهای روسیه، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان و برخی از کشوهای کوچکتر بلوک شرق است. این زبان همچنین زبانی غیر رسمی ولی مورد استفاده در کشورهای اکراین، لاتیویا، استونی است. زبان روسی از نظر تاریخی به خانواده زبان های هندی اروپایی متعلق است و یکی از سه زبان باقی مانده از زبان های شرق اسلاوی است. زبان روسی با 144 میلیون متکلم در اروپا بزرگترین زبان مادری اروپا از نظر جمعیت متکلمان به حساب می آید. زبان روسی همچنین از نظر تعداد افرادی که آن را به عنوان زبان مادری استفاده می کنند هشتمین زبان بزرگ دنیا به شمار می رود. این زبان همچنین یکی از 6 زبان رسمی سازمان ملل است. با توجه به اهمیت و نفوذ روسیه در جهان زبان روسی همیشه از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.
توضیحات : «مرغ روئین» داستانی است فرح انگیز و خنده دار و در عین حال مهیج که از احساسات پرشور و شاعرانه زندگی دانش آموزان شوروی در سالهای ۲۰ سرشار می باشد. گنکا و اسلاوا در کنار رودخانه نشسته بودند. گنکا پاچه های شلوار خود را تا بالای زانو و آستینهای پیراهن کشباف راهراهش را تا بالای آرنج ورمالیده بود و موهای سرخش به همه طرف سیخ ایستاده بود. … زندگی بچه های مسکو در پیرامون روستایی در قرن ۲۰، در اردوی پیشاهنگی که در یک ملک اربابی متروک واقع بود و دشواری های آنها در آن دوران شرح اینکه چگونه بچه ها با مشکلات کنار میآیند و رمز مرغ رویین و در نتیجه اسرار ارث مالک سابق را کشف میکنند.
توضیحات : طگوگول بنیانگذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسی و یکی از بزرگترین طنزپردازان جهان است. وی در ۱۸۲۹ منظومهٔ هانس کوشِلگارتِن را به چاپ رساند. این کتاب با موفقیتی روبهرو نشد و تقریباً تمام نسخههای آن را خود گوگول خرید و آتش زد. این ناکامی، نویسندهٔ نوپا را نسبت به ادبیات دلسرد کرد، ولی سرخوردگی او طولانی نبود. در سالهای ۱۸۳۱-۱۸۳۲ داستانهای منثور شبهایی در قصبهٔ نزدیک دیانکا منتشر شد و تحسین الکساندر پوشکین را برانگیخت. رمانتیسم این داستانها در مضمونهای افسانهای و قصهوار آنها و نیز در به تصویر کشیدن زندگی خوش و بیغم مردم نمود مییافت. این اثر گویای عشق و علاقهٔ نویسنده به زادگاهش، اوکراین، و مردم آن است و در آن هنوز از خندهٔ تلخ و آمیخته به گریه که در مجموعهٔ بعدی داستانهای او با عنوان میرگورود (۱۸۳۵) احساس میشود خبری نیست. گوگول در میرگورود به نمایش زندگی پیشپاافتاده و مبتذل مردم عامی روی آورد. این نخستین بار بود که در ادبیات روس نیروی هولناک زندگیِ فاقد معنویت نمایان میشد و ریشههای اجتماعی آن آشکار میگشت. گوگول از سال ۱۸۳۵ تا ۱۸۴۲ مشغول نگارش مجموعهٔ داستانهای پترزبورگی (شامل داستانهای دماغ، پرتره، کالسکه، بلوار نفسکی، یادداشتهای یک دیوانه و شنل) بود که در آنها استادیِ نویسنده در قلمروهای جدیدی جلوه مییافت: گوگول در این داستانها در مقام روایتگر شهرها رخ مینماید که عمق تضادهای اجتماعی موجود در شهر را به چشم دیده و دریافته است.
توضیحات : سالها قبل در سرزمینی در شرق دور در نیمه شبی خلوت در خانواده ای ثروتمند کودکی چشم به جهان گشود. این کودک در همان گریه اول خود با ترسی عجیب چشم به جهان گشود که هیچکس غیر از مادرش این موضوع را نفهمید. اما بعدها مشخص شد که کودک کور به دنیا آمده بود. سالها گذشت و این پسر بزرگ شد تا اینکه یک روز … این کتاب در سال ۱۳۶۲ ترجمه و چاپ شده بود.