• دانلود کتابهای الکترونیک مختلف و متنوع با کمترین حجم ممکن
  • قرار گرفتن کتابها در سرور اختصاصی پارس بوک با لینک مستقیم
  • امکان ارسال لینک کتابهای جدید به ایمیل شخصی شما
  • رکورددار تعداد اعضا با بیش از 170 هزار عضو فعال
  • به روز رسانی مداوم سایت با کتابهای جدید ( هر روز یک کتاب جدید )

داستان عاشقانه

دانلود کتاب یادگار عشق

تاریخ : ۲۳ خرداد ۱۳۹۳

توضیحات : پاییز همیشه برای من فصلی عاشقانه و ماندگار بوده و هست فصلی که برگها حرف می زنند صدای تپش قلب هایم را می شنوند و دارو تجویز می کنند همان اکسیری که با تنفس من به درون ریه هایم جاری می شود دوباره نو می شوم، و جانم رونق می گیرد نگاه من از پنجره همان اتاقی که عشق را برایم تداعی می کند دوباره به خیابان گره می خورد صدای باران می آید و هوا برای من خسته، عاشق و شکرگذار نعمت و فراوانی می آورد. زندگی بدون پاییز هیچ معنا نمی دهد شب ها که ماه خودش را به عاشقانه ها نشان می دهد انگار زندگی در رگ هایم جاری می شود .صدای سوز برف را می شنوم شما هم می شنوید نویدبخش کریسمس بود .همان برفی که همه جا را لباس سفید می دهد و یک رنگی را فریاد می زند من برای آن می میرم .فصل عاشقانه ها بیشتر هویدا می شود دست به قلمم گرم تر و شعر از دهان و ذهنم جاری .برای همین هم هست که دلنشین ترین روزها از آن فصل خزان است

دانلود کتاب جادوی آویژگی

تاریخ : ۱۷ خرداد ۱۳۹۱

توضیحات :  جادوی آویژگی یک رمان عاشقانه و نوشته مهدی زارع میباشد. نویسنده سعی کرده تمامی شخصیت ها و فضا سازی ها برای خواننده قابل درک باشد و از جملات ساده و روان استفاده کند. آویژه در لغت به معنی خالص و پاگیزه است.

دانلود کتاب داستان گل مینا

تاریخ : ۱۷ فروردین ۱۳۹۱

توضیحات : یک روز پاییزی بود.یکی از همان صبح های غم ناک و افسرده که آدم را یاد روزهای تلخ و سوزناک می اندازد که جلوه ی شاهراه های اندیشه و دل را می گیرد و مانع رسیدن شادی و شیفتگی درون رگ به دل و مغز میشود و به ناچار زندگی و حتی ماندن را مختل می کند. صبح غمناک و افسرده با سوزی که به سوزش جانش می فزاید،دَمید.چشم های کبودش را می گشاید و بی لبخند از جا بر میخیزد و از انباری بیرون می رود.آبسی به دست وروش می کشد سپس نگاهی به آیینه می اندازد.پس از مدتها این نخستین بار بود که نگاهی به چهره ی شکسته ی خود می انداخت.هنوز برق درد کتک خای چنگیزدر چشم هایش پیدا بود.و باز هم مانند آخرین باری که به آیینه نگریسته بود،از خودبیزار شد،از خود شرمنده شد،از خود بیزار شدکه با چه زودباوری و حماقثی تا به ازدواج مثلا عاشقانه ی این شیاد بوالهوس داده است!از خود شرم داشت که روان و جان خود رادر گرو چه انسان،نه، حیوان پلیدی نهاده استحیوانی که هرروز او را شکنجه میدهدتا با محبوب جدیدش ازدواج کند بازنده ی این قمار شوم خودش هست که پس از آمدن محبوب شوهرش باید به هردو خدمت کند و باز هم کتک خور چنگیز بی وجدان باشد و تا پایان عمر خدمتگذار و کتک خور و حقیر زیر شلاق لسان و ضربات پاو دست آن نامرد بمیرد. تا جایی که یادش می امد او،دختری شاد و سرزنده و نترس بودو حالا او زنی حقیر وترسو شده.رضایت ندادن به شوهرش باعث شده بود که چنگیز اورا بیش تر تحت فشار بگذاردو هر آن اورا بیش تر زجر دهد تا ارشرّش خلاص شود.

دانلود کتاب انقلاب علیه جرجیو و شکوفه

تاریخ : ۲ بهمن ۱۳۹۰

توضیحات : موضوع کتاب یک داستان کوتاه عاشقانه است که به زبانی ساده نوشته شده  است.

دانلود کتاب مجموعه داستان دیوار

تاریخ : ۲۶ شهریور ۱۳۹۰

توضیحات : سکوتی در سیاهی شب های انزوایم طنین انداخته است، سکوتی به وسعت تمام آرزوهایم، تمام آرزوهایی که بر باد رفت و امروز جز کوهی از حسرت چیزی برایم باقی نمانده است، تا این سکوت را با آن در هم شکنم و دنیایی از نو برای خودم بنا سازم. دنیایی که دیگر در آن اسیر سرنوشت و سیاهی نباشم، دنیایی که بتوانم در آن عاشقانه زندگی کنم، نفس بکشم، دوست داشته باشم و حرکت کنم. اما امروز در این گوشه تنها، بی حرکت و غم زده نشسته ام، نفسم به درستی بالا نمی آید، دیوارهای اتاقم دودگرفته و سیاه به نظر می آید و در پس این دیوارها چیزی را نمی یابم، سرم را بر دیوار می گذارم تا شاید صدایی را از پس دیوار بشنوم اما هیچ صدای مفهومی به گوشم نمی رسد، تنها صدای جانوران کوچک که آرام در لابه لای دیوار می لولند را درمی یابم و همهمه مبهم هزاران آدم که در پشت این دیوار فریاد می زنند و می خندند… و من تنهاتر از همیشه هستم، انگار نه انگار که در میان این جمعیت زندگی می کنم اما نه! من در میان این جمعیت نیستم، اگر در میان این جمعیت هستم پس این دیوار مابین من و آنها چیست؟ نه! چه نسبتی می تواند بین من و این آدمها باشد، آنها به تمام معنا آدمند و من… آنها عاشق می شوند، کار می کنند، تفریح می کنند و وقتی آشنایی را از دست می دهند گریه هم می کنند…