• دانلود کتابهای الکترونیک مختلف و متنوع با کمترین حجم ممکن
  • قرار گرفتن کتابها در سرور اختصاصی پارس بوک با لینک مستقیم
  • امکان ارسال لینک کتابهای جدید به ایمیل شخصی شما
  • رکورددار تعداد اعضا با بیش از 170 هزار عضو فعال
  • به روز رسانی مداوم سایت با کتابهای جدید ( هر روز یک کتاب جدید )

داستان عاشقی

دانلود کتاب جاده عشق

تاریخ : ۲۶ شهریور ۱۳۹۱

توضیحات : اگر از من سوال شود که این کتاب را چگونه نوشتی و این داستان زائیده یک تخیل قوی است ؟ جوابی برای گفتن ندارم و نمی توانم به طور قطع بگویم آری یا خیر ! اگر از من سوال شود که آیا من ھمان شخصیت درون داستان ھستم و این اتفاقات زندگی من است ؟ بایستی در پاسخ بگویم ھم آری و ھم خیر ! اگر از من سوال شود که این حوادث آیا یک رویا بوده یا حقیقت ھم داشته ؟ نمی توانم بدرستی پاسخ این سوال را بگویم و مرز بین رویا و حقیقت را مشخص کنم. اگر از من سوال شود که برای چه این کتاب را نوشتی و منظور تو از این نوشته ھا چیست ؟ من نمی توانم به طور قطع بگویم که منظوری از این نوشته ھا دارم یا خیر! ولی این را می دانم که بعضی شب ھا بی اختیار قلم بر می دارم و بسرعت این مطالب که تراوشات ذھنی و یا قلبی من است را یادداشت می کنم وسایر شبھا نمی توانم اندک مطلبی به ادامه آن اضافه کنم!

دانلود کتاب داستان عشق

تاریخ : ۳ مرداد ۱۳۸۹

توضیحات :  ماجرا از یک شب سرد اسفند ماه سال ١٣۵۴ شروع شد. بالاخره بعد از دو روز زحمت شبانه روزی, کار تزیین خونه و تدارک تولد تموم شد. درست چند ساعت قبل از جشن. من که حسابی خسته و کثیف شده بودم به امیر پسر داییم که که تولدش بود و این همه زحمت رو به خاطر جشن تولد اون کشیده بودم. گفتم: من میرم خونه. یه دوش میگیرم. لباسام رو عوض میکنم و بر میگردم. امیر با اصرار میگفت: تو خسته ای خب همین جا دوش بگیر لباس هم تا دلت بخواد میدونی که هست. من بهانه آوردم و بالاخره قانعش کردم که باید برم و برگردم. راستش اصل داستان مسئله کادویی بود که باید براش میگرفتم، به هر صورت خودمو به خونه رسوندم و بعد از یه دوش آبگرم که بهترین دوای خستگی من تو اون لحظه بود، لباس پوشیدم و آماده حرکت شدم …