توضیحات : کتاب «تعلیم و تربیت در قرن بیست ویک» درباره واقعیت وضعیت انسان در قرن حاضر بحث میکند. انسان در این قرن با چالشهای مثبت و منفی بسیاری روبهرو است؛ جایگزینی هوش مصنوعی با هوش انسانی در بسیاری از مشاغل، اتصال ذهن انسان به دنیای دیجیتال و آنلاین شدن بشر، پیشرفت در فیزیک کوانتوم، ظهور بیماریهای همهگیر، گرمایش زمین، تهدید سلاحهای کشتار جمعی و سرعت گرفتن پیشرفت دانش در حوزههای گوناگون ازجمله این چالشها است. برای روبهرو شدن با بعضی از این تغییرات لازم است، بشر قدرت یادگیری و انعطاف را در خود افزایش دهد و برای عبور از برخی دیگر، به اتحاد همه انسانها نیاز داریم.
این کتاب توسط آقای علی بیرانوند جهت انتشار در سایت پارس بوک ارسال گردیده است
توضیحات : همه مکتب ها، مذهب ها و ملت ها برای تربیت در دوران کودکی اهمیت ویژه ای قائلند. اساساً شالوده هر جامعه سالم با تعلیم و تربیت درست شکل می گیرد و نقش سازنده و اساسی مربیان و پدران و مادران را در راستای تربیت فرزندان صالح نمی توان نادیده گرفت. والدین باید با برنامه ریزی تربیتی و دینی، به دنبال ایجاد توازن میان جسم و جان فرزندان باشند، به گونه ای که آنان را به فضایل اخلاقی بیارایند و آمادگی و استعداد لازم را برای تجلّی ایمان در اندیشه و رفتارشان فراهم آورند. در واقع، فرزندان از جمله نعمت های ارزنده پروردگار به انسان ها هستند و اگر در مسیر تکامل و هدایت قرار گیرند، راه سعادت و تکامل را می پیمایند. ناگفته پیداست که همه حالت های جسمی و روانی والدین بر فرزندان اثر می گذارد. در حقیقت، خانواده و چگونگی ارتباط والدین با فرزندان، کانون احیای ویژگی های فردی آنان است. خانواده، تأثیرگذارترین محیطی است که می تواند قابلیت های درونی افراد را بپروراند و شخصیت و استعداد آنها را از قوه به فعلیت درآورد.
توضیحات : هرمان هسه این کتاب را در سال ۱۹۰۶ میلادی نوشته و منتشر کرده است. وی در این رمان داستان پسربچهای باهوش را تعریف میکند که ذوق و استعدادش توسط مربیان، معلمان و مادر و پدرش، نادیده گرفته میشود. این اثر حاوی انتقاداتی نسبت به شیوههای تربیتی و تعلیمی در مدارس و خانوادهها است و برخی از منتقدان به علت شباهتهای شخصیت داستان با زندگی هسه در کودکی، این کتاب را نوعی «زندگینامه خودنوشت» دانستهاند. این رمان که در حقیقت تجربه نویسنده از روزگار نوجوانی خویش است، انتقادی است گزنده از دستگاه تعلیم و تربیت که چگونه به دلیل ضعف مدیریت با نادیده گرفتن لطافت روح کودکان و نوجوانان و تحمیل عقاید و ارزشهای منسوخ و ناکارآمد که دیگر در این زمانه خریداری در بازار مدنیت ندارند، شادابترین گلهای زندگی را پژمرده میسازند.