توضیحات : کتاب داستانی را درآینده روایت میکند که جوانی به نام مهرداد که از دروازه ای برای مسافرت استفاده می کند وماجراهای جالبی با دختری روسی به نام ناتاشا پوشکین به وجود می آید.
توضیحات : پسر بعد از سربازی راهی خانه شده است و در بین راه با دختری از محله ی خودشان برخورد می کند. موانع پشت سر گذاشته می شود و سوالی برایش پیش می آید. آیا همسرم را واقعاً من دوست دارم؟! و باز هم موانع رفع شدنی است. داستان شاد است و ماجرا ها به سرعت طرح شده و صحنه ای نو می آید و برای یک بار خواندن خسته کننده نیست.
توضیحات : یلدا رمانی زیبا و با زبانی ساده و عامه پسند است که مانند دیگر آثار مودب پور از زبان طنز آلود برای جذاب تر کردن داستان استفاده شده است.در رمان یلدا نویسنده داستان را به سمت پدیده ایدز سوق می دهد و با هدف مشخصی به طرح موضوع می پردازد.به همین علت و با توجه به موضوع داستان(پدیده ایدز)با این لحن هشدار نسل امروز بهتر و دقیق تر در جریان مسئله قرار گرفته و به عمق فاجعه پی می برد.همچنین از دیگر ویژگی های اثر می توان به مطرح کردن برخی ناهنجاری های اجتماعی توسط نویسنده اشاره کرد که به شکلی رک و بدون پرده به خوبی انجام گرفته است.البته از این نکته هم نباید غافل شد که در موقعیت هایی خاص نویسنده در جدالی میان سنت و مدرنیسم قرار گرفته و نتوانسته آنگونه که باید با زمان و شرایط هماهنگ شود.
توضیحات : بعد از مدت ها تونستم تایپ این داستان رو تموم کنم ولی حالا کلی دلهره دارم چون میدونم زیاد جالب نیست ولی چون نمی خوام زخماتم هدر بره می زارم توی وب تا اگه کسی خواست یه نظری بده راخت بتونه دانلود کنه داستان توی ارومیه اتفاق افتاده و واسه دوتا دانشجوست که هر کدوم با مشکلات خاصی که دارن عاشق می شن و …
غفور درویشانی
توضیحات : کنت دومونت کریستو رمانی از الکساندر دوما نویسنده فرانسوی، منتشر شده به سال ۱۸۴۵. ادموند دانتس، دریانوردی زندانی و مسافری مرموز با چندین چهره، میخواهد با ثروتهای افسانهوار خود طبقه اشراف پاریس را به هم بریزد. دانتس در ۱۸۱۵، در روز ازدواجش، به اتهام دروغین طرفداری از ناپلئون در بندر مارسی زندانی میشود و بر اثر سعایت رقیب عشقیاش، فرناند، و رقیب تجاریاش، دانگلار، مدت چهارده سال محبوس میماند و این واقعه، در عین حال، به نفع مقاصد سیاسی یک قاضی جوان و جاهطلب به نام ویلفور است که در زندانیشدن او دست دارد. درسیاهچال پس از چندین سال از زندانی شدنش، متوجه میشود که زندانی دیگری مشغول حفاری جهت فرار کردن از زندان است سرانجام او نیز مشغول به کار میشود و متوجه میشود که او آبه فاریا یک کشیش و دانشمندایتالیایی است. آبه فاریا نقشه گنج سرشار جزیره مونت کریستو را در اختیار او میگذارد.ولی درست قبل از اینکه بنتوانند نقشه فرار خود را نهایی کنند آبه میمیرد. دانتس با طرح بسیار ماهرانهای از زندان میگریزد، گنج را به دست میآورد، به پاریس میرود و از سه دشمن خونخوار خود انتقام وحشتناکی میگیرد. دانتس از حد همه قوانین انسانی و الاهی فراتر میرود و مانند تقدیر، بیرحم و تزلزلناپذیر میشود. این کتاب، به سبب غنای ابداعات عجیب و غریبش و به لطف صفا و صداقت بیانش، هنوز هم میتواند برای خوانندگان جالب باشد. عجیبترین ماجراها در این اثر نقل میشود. نویسنده پروای حقیقتنمایی ندارد. سبکش روی هم رفته روان و پویاست. با این همه، بسیاری از بخشهای کتاب با حقیقت روانشناختی شخصیتها و امکان وقوع ماجراها مغایرت دارد. شهرت کم نظیر این رمان با نمایشی که خود نویسنده بر اساس آن تنظیم کرد و بر صحنه آورد ادامه یافت.
توضیحات : دو روز بعدی ، چون به خاطر حال رعنا روزها بیرون نمی رفتیم ، سخت می گذشت ، ولی برعکس شب ها که کنار شومینه تا نیمه شب می نشستیم و از گذشته ها حرف میزدیم ، با شوخی های حسام و یاد آوری خاطرات بچگی هایمان ، که حالا شیرینی اش را بیش تر از هر زمانی احساس میکردیم ، با زوایای مختلفی از روح یکدیگر آشنا میشدیم که تا به آن روز برایمان پنهان بود ، مثلا من برای اولین بار آنجا شنیدم که زمانی حسام هم شعر می گفته و از رعنا برای تصحیح انها کمک می گرفته . رعنا به جای من گفت : قبلا هر بار چیزی در این مورد شنیده بودم و به شوخی بود و من هم شوخی بودن آن را باور کرده بودم و حالا شنیدن این حرف ان قدر برایم عجیب بود که حسام با اعتراض گفت : چیه ؟ چرا این جوری نگاه میکنی؟ – رعنا به جای من گفت: خب براش عجیبه حسام با لحنی بامزه گفت : چی ؟ قیافه من یا شعر گفتنم؟ و….
قسمتی از کتاب رمان برزخ اما بهشت نوشته نازی صفوی
توضیحات : زنگ آخر به صدا در آمدو بچه ها دوان دوان از کلاسها بیرون آمدند تا هر چه زودتر از مدرسه خارجشوند .من و لیلا هم کیفهایمان را برداشتیم و راهی منزل شدیم .نیم روز بودو هوا نسبتا گرم مسیری که ما برای رسیدن به خانه انتخاب کرده بودیم یکی ازکوتاهترین و متنوعترین راهها بود چون که وجود بازارچه ای که تقریبا نیمیاز راه را بخود اختصاص داده بود سبب میشد خستگی راه را کمتر احساسکنیم.وجود مغازه های مختلف و رفت و آمد مردم سر و صدای اتومبیلهای در حالحرکت و داد وفریاد دست فروشها که هر کدام سعی داشتند جنس خود را به فروشبرسانند همیشه باعث تفریح ما میشد …
توضیحات : مشکل عمدهٔ آن درب بود. در یک پایپرکاپ، درب دو قطعهای است. یک ذوذنقهٔ عریض و پهن برای نیمهٔبالائی، با شیشهٔ مشبک بهعنوان یک پنجره و قطعهٔ دیگری برای نیمهٔ زیرین،پوشیده شده از روکش پارچهای زردرنگ درست همانند بقیهٔ هواپیما. نیمهٔپائینی به خوبی کار میکند. چرا که درست زمانی که قفلش باز میشود. یکراست به پائین فرو میافتد. وزنش را در همان مکان نگاه میدارد. اماضمیمهٔ بالائی بر پاشنهٔ بالا میچرخد و دستگیرهٔ کوچکی آنجا هست که خوبکار نمیکند و خلبان یا مسافر هنگام ورود و یا حین خروج از کابین خلبان …