• دانلود کتابهای الکترونیک مختلف و متنوع با کمترین حجم ممکن
  • قرار گرفتن کتابها در سرور اختصاصی پارس بوک با لینک مستقیم
  • امکان ارسال لینک کتابهای جدید به ایمیل شخصی شما
  • رکورددار تعداد اعضا با بیش از 170 هزار عضو فعال
  • به روز رسانی مداوم سایت با کتابهای جدید ( هر روز یک کتاب جدید )

رمان های آگاتا کریستی

دانلود کتاب اسرار مرگ یک زن

تاریخ : ۹ فروردین ۱۴۰۱

توضیحات :   «واقعاً ماجرای پیچیده‌ای بود و بدون کمک شما، آقای پوارو موفق به کشف آن نمی‌شدیم. مهم این‌جاست که در نهایت شک و تردیدی برای کسی باقی نماند. ماجراهای دیگر هم به همین شکل خاتمه یافت که شاید شما از آن‌ها خبر نداشته باشید، مثل قضیه مردی که سوت می‌زد. خوشبختانه به سزای جنایتش رسید. یا آن چند جوان که گوتمان پیر را با شلیک گلوله به قتل رساندند. یا آن مردی که قربانیانش را با آرسنیک می‌کشت، ترانتر هم که تبرئه شد و انصافاً حق هم همین بود. یا خانم کورتلند که خیلی شانس آورد چون ثابت شد شوهرش آدم شرور و منحرفی بود و هیئت منصفه سرانجام به برائت او رأی داد.

در این مورد بخصوص عدالت نقشی نداشت و فقط عواطف چند انسان او را نجات داد. قبول کنید این کار در پاره‌ای محاکم بسیار عادلانه خواهد بود. شرایط و وضعیت موجود در هر دادگاه جنایی به هرحال نظر هیئت منصفه و رأی نهایی را به گونه‌ای تغییر خواهد داد که در سرنوشت متهم بسیار مؤثر خواهد بود. بعضی اوقات فقط احساسات حکمفرماست و متهم سعی می‌کند احساسات هیئت منصفه را برانگیزد که البته خیلی به ندرت اتفاق می‌افتد. گاهی یک وکیل مدافع زبر و زرنگ و خبره این‌کار را می‌کند و گاهی هم دادستان از مسیر اصلی ماجرا منحرف می‌شود. بله… من شاهد موارد بسیاری بوده‌ام… ولی…»

دانلود کتاب رمان ساعت ها

تاریخ : ۲۹ آبان ۱۳۹۳

توضیحات : این رمان، در زمان انتشارش، از دو منظر قابل توجه بود؛ نخست این‌که کریستی، بعد از مدت‌ها، به سوی روایت اول شخص، باز می‌گردد و داستان ماجراجویی‌های هرکول پوآرو را بدین گونه روایت می‌کند. دلیل دوم این است که پوآرو در این اثر، هیچ‌گاه به صحنه جرم نمی‌آید و با شاهدان ماجرا برخوردی ندارد. وی معتقد است این معما، به گونه‌ای است که تنها باید با تفکر بدان پاسخ داد. داستان این کتاب از جایی آغاز می‌شود که یکی از شخصیت‌های اصلی داستان، به نام شیلا، با جسدی روبه‌رو می‌شود و از ترس به خیابان فرار می‌کند. در همان‌جا است که با مرد جوان غریبه‌ای مواجه می‌شود و او نقشی کلیدی در تحقیقات بعدی، پیرامون این قتل ایفا می‌کند. در بخشی از این داستان می‌خوانیم: «شیلا لبخند کم‌جانی زد و رفت نزدیک کاناپه. یک‌باره ایستاد و عقب رفت. مردی کف اتاق افتاده بود. چشمانش نیمه‌باز و بی‌فروغ بود. لکه قرمزی روی کت خاکستری‌اش دیده می‌شد. شیلا ناخواسته خم شد. دست گذاشت روی گونه‌های مرد. یخ بود. دست‌هایش هم همین‌طور. دست کشید روی لکه کتش و بعد دستش را با وحشت عقب کشید. در همین موقع صدای در حیاط را شنید… در باز شد و زنی مسن و قد بلند آمد تو… شیلا صدای خفه‌ای از خود بیرون داد. چیزی شبیه به خرخر. زن آمد نزدیک‌تر و با صدای بلند گفت: کسی اینجاست؟ زن آمد کنارش و صدای شیلا برید. بعد جیغ زد: ـ نه، نه. مواظب باش. لگدش کردی… بیا این طرف… مرده.» در این داستان، بیش از بیست شخصیت حضور دارند. با اقتباس از این داستان فیلمی سینمایی نیز ساخته شده که کارگردان اثر، تغییراتی جزیی در متن داستان ایجاد کرده بود.