• دانلود کتابهای الکترونیک مختلف و متنوع با کمترین حجم ممکن
  • قرار گرفتن کتابها در سرور اختصاصی پارس بوک با لینک مستقیم
  • امکان ارسال لینک کتابهای جدید به ایمیل شخصی شما
  • رکورددار تعداد اعضا با بیش از 170 هزار عضو فعال
  • به روز رسانی مداوم سایت با کتابهای جدید ( هر روز یک کتاب جدید )

رویای خیس

دانلود کتاب رویاهایت را زندگی کن

تاریخ : ۲۱ دی ۱۳۹۸

توضیحات : اگر کتاب رویاهایت را زندگی کن را برای مطالعه انتخاب کرده‌اید معلوم است که آماده‌اید تا قدم بعدی را در راه تکامل شخصی خود بردارید. شما آماده‌اید تا عالمانه بیشتر از آنچه واقعاً از زندگی خود می‌خواهید خلق کرده و دریافت کنید.  ما همگی در خلق زندگی خود سهیم هستیم و جوابگوی وضعیت جهانی هستیم که در آن زندگی می‌کنیم. ما رفته رفته درمی‌یابیم که چنان چه می‌خواهیم چیزهایی را در جهان خارج تغییر دهیم، در این صورت باید مشتاق باشیم تا تغییراتی ضروری در جهان درون خود هم به وجود بیاوریم. پس تغییری در جریان است، تغییری در آگاهی ما. این تغییر در فضا و روی امواج رادیویی است و ما می‌توانیم آن را در اعماق وجودمان حس کنیم.  ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که تکامل معنوی خود را کامل کرده‌ایم و اشتیاق فراوانی داریم تا ارتباطمان را با یکدیگر، با اهداف خود و خودمان درک کنیم. به عنوان موجودات انسانی، رفته رفته به درون خودمان می‌نگریم، از اولویت‌ها و مقتضیاتمان می‌پرسیم و به دنبال معنای عمیق‌تری در زندگی خود می‌گردیم.

دانلود کتاب رویای شب های خیس‎

تاریخ : ۱۲ اسفند ۱۳۹۰

توضیحات :  در خلوت دلم ، در همنشینی با غمها ببین که چگونه میریزد اشک از این چشمها

این چشمهای خیس ، همان چشمهاییست که تو خیره به آن بودی در لحظه دیدار

میفهمی معنای دلتنگ شدن را ، میفهمی معنی انتظار را ؟

نه ! دلتنگی آن نیست که مرا اینگونه محکوم به سکوت کرده است

انتظار آن نیست که اینگونه مرا محکوم به بیقراری کرده است

خیالی نیست ، من همچنان با خیال تو سر میکنم پس بیخیال….

دانلود کتاب رویای خیس

تاریخ : ۹ شهریور ۱۳۹۰

توضیحات : وای خدا جونم چرا روزگار در نظر من انقدر دیر میگذره،دو روز دیگه مونده به کنکور ولی برای من یه عمر ه،استرس ندارم ولی دوست دارم زودتر تموم شه ،احساس میکنم که دیگه بریدم،ساعت حدود پنج عصرو نشون میداد که با صدای جواد از خواب بیدار شدم،چند وقتی بود که وقتی میخواستم بخوابم حدودا یک ساعت توی تخت خواب وول میخوردم تا که خوابم ببره با این که قبلا به قول مریم نرسیده به تختم خوابم میبرد، تو حالت خواب و بیدار بودم که شنیدم جواد میگفت مهتاب بیا پایین خاله اینا اومدن،منم که اصلا حوصله نداشتم جوابشو بدم موهامو شانه کردم و ….. برای مطالعه این رمان نیاز به فونت نازنین است