توضیحات : هرمان هسه این کتاب را در سال ۱۹۰۶ میلادی نوشته و منتشر کرده است. وی در این رمان داستان پسربچهای باهوش را تعریف میکند که ذوق و استعدادش توسط مربیان، معلمان و مادر و پدرش، نادیده گرفته میشود. این اثر حاوی انتقاداتی نسبت به شیوههای تربیتی و تعلیمی در مدارس و خانوادهها است و برخی از منتقدان به علت شباهتهای شخصیت داستان با زندگی هسه در کودکی، این کتاب را نوعی «زندگینامه خودنوشت» دانستهاند. این رمان که در حقیقت تجربه نویسنده از روزگار نوجوانی خویش است، انتقادی است گزنده از دستگاه تعلیم و تربیت که چگونه به دلیل ضعف مدیریت با نادیده گرفتن لطافت روح کودکان و نوجوانان و تحمیل عقاید و ارزشهای منسوخ و ناکارآمد که دیگر در این زمانه خریداری در بازار مدنیت ندارند، شادابترین گلهای زندگی را پژمرده میسازند.
توضیحات : بدون شک مدیریت کار بسیار پر دردسر و مشکلی است، اما آیا تمام مشکلات زاییده ی ماهیت مدیریت است؟ یا مدیران نیز نقشی در ایجاد برخی از این مشکلات دارند؟ به عبارت دیگر مدیران باید به این سوال پاسخ دهند که چه میزان از مشکلات مدیریت، معلول مقتضیات شغلی و چه میزان است؟ « مدیر » معلول شرایط فردی و ویژگهای شخصی مدیران بسیاری وجود دارند که ایراد نگرفتن از کارهای کارمندان را دون شأن خود می دانند. بنابراین همواره نامه ها و نوشته های کارمندان خود را اندکی تغییر می دهند تا مبادا کارمند او را بیسواد یا ناوارد تلقی کند. این تمایل عجیب به اصلاح و تغییر چیزهایی که نیازی به تغییر ندارند موجب دلسردی کارمندان در ارائه ی پیشنهادها و انجام کارها می شود چون آنها می دانند که شما به هر حال برتری خود را نشان خواهید داد.