توضیحات : تاکنون از چه زاویه هایی به تاریخ ایران نگریسته شده است. عده ای معتقدند که در ایران شیوۀ تولید فئودالی حاکم بوده است و برخی نیز عقیده دارند که شیوۀ تولید فئودالی با اندکی تفاوت روبنایی در آنجا حاکم بوده است. بعضی دیگر قائل به وجود شیوۀ تولید آسیایی هستند. پاره ای از مارکسیست ها، باپیش کشیدن برخی از آثار مارکس، نتیجه می گیرند که مارکس شیوۀ تولید آسیایی را شیوۀتولید دیگری سوای فئودالیسم می داند و برخی از مارکسیست ها نیز می گویند که مارکس هیچ اشاره ای بدان نکرده است و از این رو طرح نظری مارکس که قبلاً به آن پرداخته بود، تغییر کرده و به نوعی شیوۀ تولید آسیایی را مسکوت گذاشته و یا از بیخ وبن حرف خود را پس گرفته است. علاوه بر این، مسئله بعد دیگری پیدا می کند، عده ای شیوۀ تولید آسیایی را در تمایز بافئودالیسم در این می بینند که از نظر زیربنا ( مناسبات اقتصادی )خصوصیات یکسانی دارند، ولی از نظر روبنا ( مناسبات سیاسی ) تفاوت های بسیاری دارند. در این میان، کسانی هم هستند که به شیوۀ تولید مجزایی، با نام شیوۀ تولید آسیایی، قائل هستند که در قسمت بزرگی از آسیا و بخشی از آفریقا و آمریکای جنوبی وجود داشته است. این کتاب به این بخث ها میپردازد
توضیحات : شخصیتهای اصلی در دنیای کوچک دن کامیلو، نمادهای ساده و زنده دو جریان عمده حاکم بر شرایط جامعه و زمان و مکان خویشند. به عبارتی، اگر هر یک از عناصر اصلی “این دنیای کوچک” یعنی افراد و محیط آن، جا به عناصر نمادین دیگری بدهد – حتی عناصر و نمادهای جامعهای که خواننده، در هر جای جهان در آن قرار دارد – نتیجه امر تقریباً مشابه همین وضع خواهد بود. دن کامیلو، کشیشی است باهوش، رند، ساده، خوشقلب، جوانمرد، خشن، مومن، زورمند، لجوج… روستایی؛ په پونه نیز مردی است زورمند،لجوج، خوشقلب، مهربان، خشن، سادهلوح، جوانمرد، جزماندیش، کم سواد، با روحیهای نامستحکم، مایل به حیلهگری اما ناتوان از آن، روستایی و … کمونیست. محیط عمل و میدان تعارض این دو شخصیت، قصبهای است در کنار رودخانهای در حاشیه یکی از شهرهای ایتالیایی: دن کامیلو کشیش این قصبه است وبه په پونه شهردار آن، که در عین حال مکانیک قصبه هم هست. و این دو، به لحاظ اختلاف دو ایدئولوژی و بینشی که بدان پایبندند، دائم با هم گلاویز… نیز باید به وجود یک شخصیت سوم هم در این “دنیای کوچک” اشاره کرد. این شخصیت مجسمه عیسی مسیح است که بر فراز محراب کلیسا نصب شده و در جریان وقایع، گاه به دخالتهایی ظریف، ما حاصل را به خیر و عافیت میکشاند و در نتیجه، هر چند ظاهراً در پایان هر ماجرا نوعی تعادل و توازون بین دو عنصر نمادین داستان( کشیش و شهردار مارکسیست ) برقرار میشود، اما حضور و دخالت مجسمه، نیروی کشیش را کمی “مساویتر” میکند. داستانهای دن کامیلو، در اروپا، شهرت بسیار دارد و قهرمان آن، کشیش شجاع و ساده قلب، همچون “شوایک” قهرمان کتاب طنز- آمیز “یاروسلاوهاشک” شخصیتی بسیار محبوب و معروف است. بعضی از این داستانهای طنز به صورت فیلم درآمده که فرناندل، هنرپیشه فقید سینمای کمدی فرانسه، بازیگر نقش دن کامیلو و جینوچروی، هنرپیشه ایتالیایی، نقش په پونه را در آن بازی کردهاند.