توضیحات : با گذشت دو سال از جدایی محمدرضا پهلوی از فوزیه، افراد گوناگونی به شاه برای همسری معرفی میشدند.معرِّف ثریا، عمه فروغ وی، ندیمۀ مادر شاه بود. نظر محمدرضا با دیدن عکس ثریا جلب شد و تمایل خود را به ارسال عکسهای بیشتر و درنتیجه، فرستادن خواهرش شمس به اروپا برای آشنایی با ثریا و سرانجام دعوت از وی به ایران برای دیدار حضوری، ابراز کرد با موافقت طرفین و اعلام نامزدی شاه با ثریا، روز 6 دی به عنوان تاریخ عروسی معین شد. با ابتلای ثریا به حصبه – که برخی معتقدند، وی را مسموم کردند مراسم به 23 بهمن 1329 موکول شد.
محمدرضا سی و یک سال و ثریا هیجده ساله بود؛ اما برای کاستن تفاوت سنی، اعلام شد که ثریا هیجده سال دارد. زندگی آنها تنها هفت سال، ادامه داشت انتخاب ثریا به همسری شاه، گام مهمی در برقراری روابط دوستانه دربار با ایل بختیاری شد که روابط خوبی با انگلستان داشتند و در سرکوب رضاخان، روابطشان با دربار تیره شد؛ به گونه ایکه فروغ، بعداً به اتهام توطئه از سوی بختیاریها برای نفوذ به دربار، بیرون رانده شد.
ایام نقاهت ثریا فرصت مناسبی برای آشنایی بیشتر وی با مسائل جاری کشور شد ـ که بیشتر، گرد مسئله نفت بود و سه قدرت شوروی، انگلیس و آمریکا بر سر آن رقابت داشتند. ـ این مسائل عبارت بودند از: ترور نخستوزیر، رزم آرا، ملیشدن صنعت نفت در 28 اسفند 1330، نخست وزیری مصدق، کاهش قدرت شاه و به خطر افتادن منافع آمریکا و انگلیس، و در نتیجه، کودتا علیه دولت مصدق که در مرحلۀ نخست با شکست رو به رو شد و به فرار شاه و همسرش در 25 مرداد 1332 به عراق و سپس به ایتالیا انجامید و سرانجام، آنان با سقوط دولت مصدق در 28 مرداد به ایران بازگشتند.
توضیحات : نوشته ای که پیش روی خواننده است، بخشی از سلسله مقالات مربوط به تاریخ قرن اخیر ایران است که به منظور گسترش آگاهی و بینش سیاسی علاقمندان جنبش رهایی بخش مردم مسلمان ایران و آشنایی ایشان با مبارزین و مبارزات معاصر، توسط عده ای از خواهران و برادران تهیه گردیده است. این نوشته ابتدا به صورت مقاله ای به سمینار سرتاسری اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا که در دیماه 1354 برگزار گردید، عرضه شد و پس از آن با در نظر گرفتن بحث های مطروحه درباره آن تکمیل و اکنون انتشار می یابد. با یاری از جانب خداوند پاک، در این نوشته سعی شده است که نقش دکتر مصدق به عنوان یکی از پیشتازان سیاست موازنه منفی در مراحل مختلف حیات سیاسی اش در مقایسه با عملکرد گروههای وابسته به سیاست های غربی و شرقی مورد مطالعه قرار گیرد. در این رابطه کوشیده ایم تا آنجا که در وسعمان بوده است از اسناد و منابع مختلف بهره گیریم…
توضیحات : محمد مصدق را پس از کودتای ۲۸ مرداد در دادگاه نظامی محاکمه و با توجه به تبرئه او از اتهامات اصلی چون «تلاش برای برهم زدن اساس سلطنت» و «کودتا علیه قانون اساسی» به سه سال حبس مجرد (انفرادی) محکوم شد. استدلال او در نفی صلاحیت دادگاه این بود که دیوان عالی حق محاکمه نخست وزیر را دارد و دادگاه نظامی، صالح نیست و او همچنان نخست وزیر قانونی کشور است. استدلال دادستان نیز این بود که دکتر مصدق در پی دریافت فرمان عزل پادشاه از روز ۲۵ مرداد تا روز ۲۸ مرداد نخست وزیر نبودهاست و این دادگاه به اتهامات او پس از برکناری از نخست وزیری یعنی تمرد از فرمان پادشاه رسیدگی میکند. پاسخ مصدق نیز آن بود که چون فرمان پادشاه را در نیمه شب و با یک دستهٔ مسلح آورده بودند گمان بر جعلی بودن آن داده و از این نظر او متمرد نیست. او هم در دفاعیه در دادگاه و هم در خاطراتش مینویسد که اگرچه بنابر روح قانون اساسی مشروطه، پادشاه حق عزل و نصب وزیران را ندارد ولی اگر در روز و ساعات اداری فرمان را میآوردند، آنرا میپذیرفت.
توضیحات : محمد مصدق سیاستمدار، دولتمرد، نمایندهٔ چند دوره مجلس شورای ملی، و نخستوزیر ایران در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ بود. وی به عنوان رهبر ملی شدن صنعت نفت ایران شناخته میشود چرا که تا پیش از آن، نفت ایران زیر سلطهٔ دولت بریتانیا و به واسطهٔ «شرکت نفت ایران و انگلیس» (که بعدها به «بریتیش پترولیوم» یا به اختصار «Bp» تغییر نام داد) اداره میشد. مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در دادگاه نظامی محاکمه شد و علیرغم دفاعیهٔ مستندی که از کارها و دیدگاههای خود ارائه کرد، به سه سال زندان محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، به دستور محمد رضا پهلوی، دکتر مصدق به ملک پدری خود در احمد آباد تبعید شد و تا پایان زندگی زیر نظارت شدید دولت، در انزوا و تنهایی زندگی کرد؛ تا اینکه سرانجام در ۱۴ اسفند ماه ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان، در سن ۸۴ سالگی چشم از جهان فروبست.