توضیحات : فرهنگ دوست داشتن، تلاشی کوچک برای کشف اسرار بزرگ سرزمین عشق و کوششی برای گسترش فرهنگ دوستی است. مهمترین دغدغه جاهلان، تبدیل جنایت به فرهنگ عمومی بشر شده است. انسانی که در طول زندگی خود، در پی دعوا، شتاب، تقلید، مسابقه، جایزه و دریافت امتیاز است، نمیتواند مرکز عشقورزی خود را فعال کند، و در دام نفرتاندوزان، از حیات معنوی، محروم خواهد شد. بودن، خود بودن، و عشق ورزیدن به تنهایی، ارزشمند است. بدون مبنای عشق، نمیتوان امیدی به مفید بودن داشت. هنرمندی میتواند راوی رابطه لیلی و مجنون باشد؛ ولی از عشق، هیچ نداند. فراگیری هنر عشقورزی، یکی از نیازهای اصلی انسان در هر جایی از دنیا و در هر حرفهای به شمار میرود که فراگیری آن، به فراموشی سپرده شده است.
توضیحات : آلبرت شوایتزر در ۱۴ ژانویه ۱۸۷۵ در کایسنبرگ، در آلزاسعلیا که اکنون جزو کشور فرانسه است، به دنیا آمد و در ۴ سپتامبر ۱۹۶۵ در شهر لامبرن جمهوری گابن در آفریقا درگذشت. سرتاسر زندگی این اندیشمند و پزشک انسان دوست، در کارهای علمی و هنری و کمک به محرومترین انسانها گذشت و بهصورت نمونهای از زندگی انسانی زبانزد جهانیان شد. شوایتزر در ۱۸۹۹ به اخذ دکترای فلسفه و الهیات دانشگاه استراسبورگ نائل آمد و با نوشتن کتاب در جستجوی عیسای تاریخی بهعنوان یکی از چهرههای جهانی در الهیات شناخته شد. او علاوه بر پژوهش و تدریس در این رشته، به موسیقی نیز میپرداخت. نوشتههای او در تفسیر آثار یوان سباستیان باخ، دیدگاه جدیدی به کارهای این موسیقیدان بود. شوایتزر، موسیقی باخ را با تعبیری مذهبی، بهعنوان موسیقی ملهم از نیروهای کیهانی جهان طبیعت میشمرد. در سال ۱۹۰۵ وارد دانشکده پزشکی شد تا بعد از فارغالتحصیلی زندگی خود را وقف ماموریتهای انسان دوستانه پزشکی کند. او، در سال ۱۹۱۲ ، یک سال پیش از اخذ دکترای پزشکی، با هلن برسلاو، دانشجوی پرستاری، ازدواج کرد که بعدها بزرگترین کمک شوایتزر بود. سالی بعد، این دو رهسپار لامبرن گابن شدند تا در حاشیه جنگلی رودخانه اگووه، به همراه بومیان، بیمارستانی تاسیس کنند. با تاسیس این بیمارستان، اشخاص، موسسهها و نهادهای گوناگونی از سرتاسر جهان، با هدایا و کمکهای مالی، شوایتزر را یاری کردند.