توضیحات : رمان حاضر یکی از بهترین آثار یوگینا گینزبرگ است. رمان شامل خاطره های سیاسی بانویی نجات یافته از زمان تاریک زندان های عصر استالین میباشد. خانومی که از اردوگاه های سخت گولاگ که اردوگاه کار و مرگ در سیبری بود، توانست زنده بماند و خودش را نجات دهد که مجالی میشود تا آن دوران سیاه و سخت را در قالب یک کتاب خاطرات و داستانی به تصویر بکشاند. کتاب سفری در گردباد، درست در فرم داستان و رمان نوشته شده و هیجانات و زیبایی یک اثر ادبی را به همراه دارد اما قطعا یک رمان نیست یک زندگی حقیقی است که قابل لمس است بر کسی که با گوشت و پوست خود بیداد و ستم سیاه استالین را حس کرده است. به قول هاینریش بل در مقدمه این کتاب: «کتابی است روایی و در رده «زندگی نامه – رمان» و در این جا مقصود از کلمه «رمان»، «مطالب ساختگی» نیست. حتی بی اهمیت ترین جزئیات ساختگی نیستند. ذکر کلمه «رمان» اشارت به ساختمان آن دارد، به نحوه تنظیم حجم زیاد و معتنابه تجربه ای بلاواسطه.»
توضیحات : یوسف ویسارنوویچ استالین (که نام اصلیاش جوگاشویلی بود) روز ۲۱ دسامبر ۱۸۷۹ در شهر گوری در گرجستان شوروی از مادری دهقانزاده بهنام کاترین گئورگیونا زاده شد. پدرش ویساریون ایوانوویچ، کارگر کارخانه کفاشی بود. زندگی استالین پس از ورود به مدرسه دینی در تفلیس و گذراندن دوره ابتدایی و پا نهادن به دبیرستان علوم دینی در سال ۱۸۹۴، با رویدادها و دگرگونیهای تاریخساز خلق امیراتوری روسیه جوش خورد. در این کتاب بهصورت مختصر با جامعه شوروی پس از مرگ لنین تا ۱۹۵۳ آشنا خواهیم شد و درضمن آن به جنبههای گوناگون شخصیت استالین و راستیها و ناراستیهای کردارش در یکی از پراهمیتترین دورانهای تاریخ شوروی که سالهای جنگ جهانی دوم را دربر میگیرد نیز خواهیم پرداخت.
توضیحات : کتاب گاندی و استالین کتابی است که تلاش میکند با انجام مقایسهای میان دو شخصیت معاصر یعنی گاندی و استالین خواننده را به یک نتیجهگیری مهم برساند و آن نتیجهگیری مهم چیزی نیست جز عنوان کتاب به انگلیسی: «چراغ را به سوی درونت بیفروز!». کتاب نخست بار شرحی خواندنی از نحوه زیست مهاتما گاندی شروع میکند. ضرب آهنگ کتاب در این بخش بسیار دلنواز است و هر پاراگراف آن خواننده را گویی به سمت یک اقیانوس وسیع اما آرام میکشاند. این بخش نشان میدهد که گاندی چگونه تلاش میکرد با مهار خود و با انتخاب گزینه آشتی با جهان درون، به آشتی با جهان درون برسد. آنچه روایت نویسنده از گاندی را خواندنیتر میکند آنست که خود نویسنده با شخص گاندی ملازم و همراه بوده و زمانی را با وی از نزدیک سر کرده است و شناخت شخصی، سوالات اختصاصی و تجربیات منحصر به فرد خود را در اینجا گزارش میکند. نویسنده تلاش میکند تا نشان دهد که خشونتگریزی گاندی صرفا یک اقدامی اجتماعی ناشی از مصلحتاندیشی جمعی نبود بلکه پیامد طبیعی انتخاب گاندی برای ایجاد سازش و آرامش درونی بود..
توضیحات : در روز ۵ مارس سال ۱۹۵۳، ژوزف استالین پیشوای اتحاد جماهیر شوروی سابق درگذشت. حیات سیاسی او به عنوان خودکامه ای که بر زندگی میلیون ها انسان استیلا داشت طی چند دهه مورد تجزیه و تحلیل و موشکافی قرار گرفته است. اما حدس و گمان و حتی جدال درباره آخرین روزهای زندگی او همچنان ادامه دارد. آیا استالین پس از خونریزی مغزی به دلایل طبیعی جان باخت یا چون قصد هدایت اتحاد جماهیر شوروی به سوی جنگی نافرخنده را داشت توسط اطرافیانش به قتل رسید؟ خاطرات لوزگاچف از وقایع آن شب، رادزینسکی را درباره علت واقعی خونریزی مغزی و مرگ استالین به شک انداخت. محافظ استالین تایید کرد که آن شب نه خود استالین بلکه خروستالف، سرمحافظ استالین بود که دستور آزادباش را داده بود. لوزگاچف گفت: “اگر استالین بود به طعنه از محافظان می پرسید: “می خواهید به رختخواب بروید؟” و چنان به ما خیره می شد که ما جرات نمی کردیم بگوییم بله! بنابراین ما از شنیدن دستور خروستالف حسابی شاد شدیم و بدون آنکه به آن فکر کنیم به رختخواب رفتیم.” صبح روز بعد استالین تا دیروقت از اتاقش خارج نشد. محافظان به تدریج نگران حال او شدند، اما هیچکدام جرات نداشتند به اتاق او بروند. آنها حق نداشتند مزاحم استالین شوند مگر آنکه او شخصا آنها را فرابخواند.