توضیحات : داستان خاطرات لجنی با طنز تلخ و غریبی که دارد در نگاه اول روایتی ساده است از زندگی بچههای یک کوچه و محله. بچههایی که انگار از اول همهچیز را اختراع میکنند: بازی کردن، گروه، فوتبال، یارکشی، جنگیدن و… بهطوریکه این سطح از داستان حتی شبیه داستانهای نوجوان است. ولی چیزی که خواندن آن را جذاب میکند و نو و تازه است، لایه درونیتری از روایت است: شکلگیری جامعه، تشکیلات، انقلاب، عشق، فردیت، گروه، جنگ، کینه و … جامعهای که حول مرکزیت و بهانهای مثل توپ و جوی لجنمال شکل میگیرد و همانها معضلاتش میشود. رشد میکند و بدون اینکه مخاطب حس کند، زندگی طبقه بزرگی از مردم و طرز زیست و فکرشان را به او نشان میدهد. جایی از داستان میگوید: «شاید همهچیز از آن زمان شروع شد و باقی اتفاقات تنها تغییر شکلهای کوچکی بود در طرز دویدن ما» بله همهچیز از همان زمان شروع شد و هرکه آمد لگدی به توپ زد و جایی را زخم کرد و دلی را تاب داد. همهچیز از همانوقت شروع شد دوست عزیز و برای همین مخاطب این کتاب، گروه سنی خاصی ندارد، فقط کافیست درد را شناخته باشد.
برچسب ها : . خاطرات دانشجویی, خاطرات سربازی, خاطرات شخصی, خاطرات قدیمی, لجن, معین ابطحی