توضیحات : اولیویا ، ولاهوس، مختصات تمدن را بدین شرح می داند : ۱- وجود قوانین و مقررات مکتوب ۲- وجود دولت ۳- وجود خط و الفبایی برای ثبت و ضبط وقایع و امور ۴- وجود اشکال مختلف هنر و فعالیتهای هنری ۵- وجود زبانی برای انتقال دادن و آموزش دستاوردهای خود به نسل بعد ۶- وجود معتقدات دینی ۸- تکامل بخشیدن به علوم. با توجه به تعاریف بالا می توان گفت تمدن به وضعیتی گفته می شود که شهرنشینی به وجود آمده است . علوم و فنون پیشرفت کرده ، منجر به ابداعات و اختراعات می شود . حکومت و دولت به وجود می آید .همچنین تمدن نسبت به فرهنگ قدمت کمتری دارد و به عبارتی تمدن به فرهنگ پیشرفته و تکامل یافته گفته می شود .
به نظر میرسد شکلگیری هر تمدنی به مجموعهای از عوامل بستگی دارد که مهمترین آنها، نظام اندیشهای و ارزشی یک ملت است؛ یعنی ایدئولوژی به آنها حرکت میدهد، هدفگذاری میکند، راهبرد ارائه میدهد. از سوی دیگر، عواملی همچون جغرافیا و اقتصاد و نظام سیاسی زمینههای مساعدی هستند که در پیشبرد یک تمدن نقش بسزایی دارند، ولی همچنان نقش اساسی با نظام دینی و تفکر و اندیشهای است که روح تمدن محسوب میگردد و چنانچه ملتی از اندیشه، آرمان و ارزشهای دینی تهی گردد، به جسد بیروحی میماند که توان تحرّک و پویایی نخواهد داشت، هرچند نمیتوان از زمینهها و بسترهای یادشده غفلت کرد.
با سلام و احترام
وقتتون بخیر و سلامتی
در صورت امکان لطف بفرمائید کتاب ” کتاب درآمدی بر انسان شناسی تبار انسان و فرهنگ انسانی ” را برای بنده ایمیل بفرمائید
پیشاپیش از زحمات شما سپاسگزارم