توضیحات : ناگهان صدایی شبیه ریزش بهمن، می شنوم. ناخودآگاه بالا را نگاه می کنم و توده وسیع ماسه را می بینم که به روی من می ریزد. قبل از ریختن روی من از روی غریزه انگشتانم از هم باز می شوند و بدون فکر کردن در مورد عواقبش میله را رها می کنم. مثل رویا چیزی را متوجه نمی شوم و فقط در لحظه ی کوتاهی پشتم تیر می کشد سپس پتکی را احساس می کنم که روی سینه ام کوبیده می شود و تنگی نفس به سراغم می آید. مثل دست و پا زدن در آب برای به دست آوردن اکسیژن و جلوگیری از خفه شدن، هوا را چنگ می زنم و با تمام قوا هوا را به داخل می کشم ولی انگار چیزی مانع این می شود تا تنفس انجام شود. سرم گیج می رود و دنیا جلوی چشمانم سیاه می شود… داستان رمان درمورد تئوری علمی است که در آینده اتفاق خواهد افتاد و دنیای ما را واژگون خواهد ساخت. دنیای که در تاوان اشتباهات گذشته ها، گریبان گیر آینده ها خواهد شد …
برچسب ها : . آواره سرگردان, بیابان گردها, داستان بلند, داستان صوتی, داستان کوتاه, دره مرگ, دشمن نامرئی, راکاناگ, سایه امید, شهر اشباح, شهر متروکه, غریبه آشنا, قصه صوتی, ماسه های خونین, مامور انتقال, معین منصوری فرد
همین الان دانلودش کردم
سلام خدمت دست اندر کاران پارس بوک واقعا زحمت می کشید انشألله جزای خیر ببینید از سایت تان زیاد استفاده کردم در ضمن اگر لطف کنید در موضوع علوم سیاسی کتاب های مرجع ودر عین حال بیشتری را در سایت بگذارید از شما ممنون میشم