توضیحات : کتاب صوتی «موش‌ها و آدم‌ها» نوشته جان ارنست اشتاین‌بک نویسنده آمریکایی نامزد جایزه نوبل ادبیات، است.
برخی منتقدان معتقدند عصاره زندگی پر فراز و نشیب او در کتاب صوتی «موش‌ها و آدم‌ها» تجلی دارد، چرا که بازنمای آرزوها و خواهش‌های بشر به نمایندگی دو نفر است: لنی و ژرژ. لنی، قهرمان داستان، مردی بی‌نام و نشان و بی‌چیز با سری پر از سوداست که همه سادگی و بی‌گناهی کودکان و نیز نیروی مخرب بی‌خبرانه آنان را دارد؛ او نمونه بشر است با رویاهای تحمل‌ناپذیر و بیان‌ناشونده. نویسنده درباره لنی می‌نویسد: «دلبستگی‌های زمینی لنی را به منظور نشان دادن دیوانگی نیاوردم، بلکه خواهش‌های نیرومند و بیان‌ناشدنی سراسر بشریت را نمایانده‌ام»
در بخشی از کتاب صوتی «موش‌ها و آدم‌ها» می‌شنویم:

«کورلی ناگهان فریاد زد:

• من می‌دونم کی این کارو کرده. اون ننه‌سگ گندهه کرده. من می‌دونم که اون کرده. بچه‌های دیگه داشتن اونجا تیل‌به‌تیل بازی می‌کردن.

غضبناک بود.

• من می‌رم می‌گیرمش. می‌رم تفنگو وردارم. خودم اون ننه‌سگ گنده رو می‌کشم. تو شیکمش تیر می‌زنم. بچه‌ها بیاین.

به‌سرعت از انبار بیرون دوید. کارلسون گفت “هفت‌تیرمو ور می‌دارم” و او نیز بیرون دوید. اسلیم آرام رو به ژرژ کرد.

• من حدس می‌زنم که لنی این کارو کرده. گردنش شیکسه. این کارو لنی می‌تونس بکنه.

ژرژ جوابی نداد، اما سر خود را آرام خم کرد. کلاه او آنقدر پایین بود که پیشانی و چشمانش دیده نمی‌شد.»

کتاب صوتی «موش‌ها و آدم‌ها» که در سی‌و‌پنج‌سالگی نویسنده منتشر شد، به اندازه کافی از تجربه‌زیسته اشتاین‌بک سرچشمه گرفته است. چرا که او خودخواسته و از نوجوانی به کار اشتغال پیدا کرده بود: از کار در کشتزار و لابراتوار آزمایشگاه گرفته تا خبرنگاری و بنایی و نگهبانی خانه. و این شغلِ آخر، فرصت خواندن به او داد و زیربنایی شد برای پدید آوردن آثار پرشمار آینده.

کتاب صوتی «موش‌ها و آدم‌ها» نقطه عطفی در کارنامه اشتاین‌بک محسوب می‌شود، چرا که با استقبال قابل توجهی از سوی مخاطبان مواجه شد. او در نامه به دوستانش نوشت: «با این اثر آزموده است که آیا می‌توان نمایشنامه‌ای را طوری نوشت که برای خواننده دلچسب باشد و آیا می‌توان داستانی را طوری نوشت که برای نمایش آن به تهیه نمایشنامه جداگانه نیازی نیفتد. »