توضیحات : از صبح به چیدن کتابها در قفسه مشغول هستیم. اوستایمان میگوید: آن کتابهای نان و آب دار را جلوی چشم بچین و آن کتابهایی که نه خیر دنیا و آخرت برای نویسند هشان دارند نه برای ما، آن پشت و پسل قایم کن. پپه هایی که اینها را میخوانند خودشان میروند پیدایشان میکنند. ما فکر میکنیم کتابها هم خوشبخت و بدبخت دارند. بعض یهایشان آنقدر مشتری دارند که خدا میداند و بعض یهایشان که از سر و ریختشان معلوماست نویسند ههایشان حداقل دیپلم دارند، هیچکس سراغشان نمیرود. این را به اوستایمان میگوییم. اوستایمان میگوید: ما مرده شور هستیم. بد و خوب را باید آب کنیم. همین موقع که ما و اوستایمان در حال گفتمان فلسفی و ریختشناسی کتاب هستیم، یک دختر و پسر وارد کتاب فروشی میشوند، پسره میگوید: کتاب عاشق شدن در دقیقه نود را دارید؟
برچسب ها : . داستان طنز, علیرضا لبش, کتاب طنر, لاحاف توشک, نامه به داروین, نثر طنز
عاللللللللللللللی بود
عاااااااااااااااااااااااااااالللللللللللللللللللللللیییییییییییییییییییییی بود خیلی ممنون
متشکرازکتاب های خوبتان درسایت نازتان
سلام.خسته نباشید سایتی مفید تر از سایت شما توی نت نیست.فقط یه پیشنهاد:قبلا گذینه ای توی سایت بود به اسم کتاب های مرتبط اما الان نیست اگه لطف کنید این گذینه رو بزارید خیلی بهتره
کارتون واقعا قابل تقدیره
عالی بود ممنون.سایت فوق العاده ای دارید.برای بالا بردن اطلاعات در موضوعات مختلف معرکست
سلام علیرغم ثبت نام متاسفانه بنده هم تا کنون نتواتسته ام هیچ کتابی را دانلود کنم.لطفا بفرمایید ایا با گوشی می توان کتابی را دانلود نمود با خیر؟
mishe goft kheyli nice
من با اینکه چندین با ثبت نام نمودم هر چه تلاش کردم حتی یک کتاب هم نتوانستم دانلود کنم لطفا راهنمایی بر مایید ممنون و سپاسگزار.
سلام ممنون از کتاب خوبتون.
در حال حاضر نظری ندارم.