توضیحات : این مجموعه که در ژانرِ ادبیاتِ مهاجرت قرار میگیرد، از پنج داستان کوتاه تشکیل شده و به زندگی رانندهگانِ تاکسی در کشورِ سوئد میپردازد. مرد گفت : پاشو، کباب ترکی خریدم برات . زن تو جاش غلت زد یواش تر، بچه ها خوابن . و نگاه کرد به قامتِ سیاهِ مرد کرد و گفت ساعت چنده ؟ مرد پاکتِ کباب را گذاشت رو پاتختی : از همو نایی گرفته م که دوس داری. بعد دست برد زیر لحاف و پای برهنه ی زن را نوازش کرد « تا صبح چیزی نمونده ». زن پاهاش را پس کشید « دستت سرده! »
daram down mikonam fekrkonam ghashang bashe
mamnoon az zahmatetoon