توضیحات : باز که این اقا پسر قشنگ با نامه ی اعمالش آمد. ننه خیری ، این بنده خدا مامور است ، تقصیری ندارد و این جوری داشتم مثلا به مروج نیش و کنایه میزدم . ننه خیری اینها را که شنید گفت :
من اضافات و ترفیعات نمی فهمم یعنی چه ؟ مت تا حالا شنیده بودیم که مال مرده را تقویم می کنند اما ما
زنده را دیگر چرا ؟ من فقط بهش گفتم صبر کن تا شوهرم بیایید.
مروج حرفش را قطع کرد و گفت : شما یک حرف های دیگری هم زدید ننه خانم . خوب زدم که زدم ، قرآن خدا غلط می شود . حالاش هم می زنم . تو بگو آقا معلم ، تو که از یر و بالای ما خبر داری . و دوید و رفت و یک
نعلبکی کشمش و توت اورد گذاشت جلوی ما و دنبال کرد : خاک بر سر ماه جان کننده که قدر تو را ندانست . کاش خودم دختر داشتم برات عقد می کردم . درد وبلات بخورد توی سر نصرالله .
گزیده ای از کتاب داستان نفرین زمین اثر جلال آل احمد
برچسب ها : . جلال آل احمد, داستان, رمان, کتاب نفرین زمین, نفرین زمین
ازتون صمیمانه ممنونم
کتابهای رضا براهنی رو هم لطف کنید بزارید
کتابهای جلال آل احمد عالین ممنون
DATE: 03/05/2010 07:43:45 ‘ب.ظ’
سلام.من به کتاب تاریخ خیلی علاقه مندم.میخواستم بدانم که این 5000 کتاب شامل کتاب تاریخی نیز میشود؟اگر ممکن است عناوین کتابها را به طور کلی نام میبرید.متشکرم
DATE: 03/05/2010 07:43:45 ‘ب.ظ’
باسلام از بابت ارسال کتاب نفرین زمین اثر ارزنده جلال آل احمد بی نهایت سپاسگذارم .باهری