توضیحات : در گذشتهای نه چندان دور، پیروی از غربیان و ستایش دانش و خرد و تیزبینی و ژرفنگری آنان چنان در میان نویسندگان و پژوهندگان ایرانی به آئین شده بود که همگان خویش را ناچار میدیدند که در گفتارها و نامهها و پژوهشهای خویش چنگ به دامان آنان زنند و با بردن نام آنان، گفتار خویش را سنگی بخشند. چنان کسان یکدم با خویش نیندیشیده بودند که اگر یک پژوهنده اروپایی درباره فرهنگ ایران سخنی میگوید، آن سخن را یا از نامهها و دفترهای پیشین ایران خوانده است، که ما خود نیز میتوانیم و بایستی که آنها را بخوانیم، و یا آن سخن را از روی برداشت و گمان خویش میگوید، که ما نیز خود میتوانیم درباره گوشههای فراموش شده فرهنگ و تاریخ خویش برداشتهایی داشته باشیم، و تفاوتی که میان این دو گمان هست آن است که اگر آن نویسنده و پژوهشگر برای تباه کردن بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران دستوری دارد. نویسنده و پژوهشگر ایرانی برای روشن کردن و زنده ساختن آن از روان و جان خویش فرمان میگیرد، مگر آنکه این بیم در میان هست که گاهگاه پژوهنده ایرانی را یکسونگری و تعصب فرا گیرد، که آن را نیز با نگرش و گوشزد دیگران میتوان باز نمود و از کژی پیراست.
خوشبختانه چند سالی است که پژوهندگان و دانشمندان ایرانی از زیر بار و فشار غربگرایی شانه خالی کردهاند و آزاد شدهاند، و در همین زمان پژوهشهای ایرانی رنگ تازهای به خود گرفته و اگر امروز یک ایرانی درباره نیاکان خویش سخنی بگوید دیگر پیروان بیگانه های و هوی برنمیانگیزند، و چارهشان اینست که آن غریوها و فریادها را در اندرون خود ریزند!
برچسب ها : . ایران قدیم, سومری ها, فرهنگ ایران, فرهنگ فراموش شده, محمد علی سجادیه, نیاکان ایران