توضیحات : در یک شب سرد در ۲۶سپتامبر سال ۱۹۸۳، استانیسلاو یوگرافوویچ پتروف یک سرهنگ دوم نیروهای موشکی استراتژیک سر کارش بود او به جای همکارش که به علتی نتوانسته بود در محل کار ظاهر شود ، پست میداد و آسمان شوروی را پایش میکرد… کمی از نیمهشب گذشته بود که پتروف هشداری از یک کامپیوتر گرفت : یک موشک اتمی از سوی آمریکا شلیک شده و مقصدش مسکو است!
برچسب ها : . پتروس فداکار, پتروف فداکار, داستان فارسی, داستان کوتاه, رمان کوتاه, سرهنگ روسی, مجتی ورشادی, مسکو, موشک آمریکا, موشک اتمی
ba salam ketaberam ba ketabe zaaye besyar mofidi gozashtin
faghat mikhastam begam ketabe shban bezarid ba tashakore faravan
سلام..خیلی ممنونم