توضحیات : امروزه برخی چین را ابرقدرت شرق مینامند؛ کشوری که میرود نامش را در زمره یکی از کشورهایی که قواعد بازی سیاست و اقتصاد را در قرن 21 تعیین میکنند تثبیت کند. اگر شوروی در قرن 20 عنوان ابرقدرت شرق را یدک میکشید اما نتیجه بی پرواییها و بلندپروازیهای این کشور در سال 1991 نمایان شد یعنی زمانی که 15 کشور از دل ابرقدرت سابق زاده شدند. اما چین با احتیاط بیشتری به پیش میرود و رهبرانش از الگوی شوروی درس عبرت گرفت هاند. چین حتا جامه ابرقدرتی شرق را بر قامت خود کوچک میبیند و درصدد است تا طرحی نو درسازد. نویسندگان این کتاب معتقدند که چین از آمریکا پیشی خواهد گرفت و جامه » هژمون « بر تن خواهد کرد. آنها بر این باورند که اقتصاد چین با نرخ رشد بالایی در حال پیشرفت است اما آمریکا به دلیل جنگهای پرهزینه در عراق و افغانستان و کسری بودجه و درگیری در بسیاری از پرونده های جهانی عملا وارد دور ه ای از فرسایش شده است. دقیقا بخاطر همین نگرانی بود که ترامپ ظهور کرد و سیاست های تاز ه ای را در پیش گرفت.
توضیحات : مارکو پولو یک تاجر و جهانگرد ونیزی در قرن سیزدهم میلادی بود که سفرهایش را در کتابی به نام سفرهای مارکوپولو ثبت کردهاست، امروزه این کتاب با نامهای کتاب شگفتیهای جهان یا توصیفی بر جهان شناخته میشود. این کتاب در شناساندن آسیای مرکزی و چین به اروپاییان نقش کلیدی داشت. مارکو هنگامی تجارت را فراگرفت که پدر و عمویش، نیکولو و مَفیو به آسیا سفر کرده بودند و با قوبلایخان دیدار داشتند. در سال ۱۲۶۹ آنها به ونیز بازگشتند و مارکو را برای نخستین بار دیدند. پس از آن پدر و عمو به همراه مارکوی ۱۷ ساله برای سفر به آسیا بهوسیلهٔ کشتی، دوباره آماده شدند، پس از ۲۴ سال به ونیز بازگشتند و ونیز را درگیر در جنگ با جمهوری جنوا یافتند. مارکو به زندان افتاد و داستانهایش را برای همسلولیاش تعریف کرد. او در سال ۱۲۹۹ از زندان آزاد و مردی ثروتمند گردید، ازدواج کرد و دارای ۳ فرزند شد. او در سال ۱۳۲۴ از دنیا رفت و در سن لورنزو به خاک سپرده شد. این گونه سفرها و ماجراجوییهای مارکوپولو، الهامبخش کسانی چون کریستف کلمب بود.