توضیحات : این کتاب خاطرات نخستوزیرگرجستان را دربر میگیرد که توضیح میدهد طی سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۲ چگونه در این کشور اصلاحات اقتصادی فراگیر انجام شدهاست. این کتاب به صورت دقیق موانع مبارزه با فساد در اقتصاد را نشان میدهد و از این منظر میتواند الگویی مناسب برای تدوین برنامههای مبارزه با فساد در کشورهای دیگری مانند ایران باشد.
آنطور که این کتاب اشاره میشود، راهی که گرجستان برای اصلاحات طی کرده، مبارزه با فساد، تغییر سیاستهای پولی و مالی، ارتقای محیط کسبوکار، متحول کردن سیاستهای مالیاتی و گمرکی، تغییر نحوه خصوصیسازی، اثربخش کردن مدیریت بخش انرژی، چگونگی توزیع هدفمند یارانههای اجتماعی و اصلاحات در نظام بهداشت و درمان و آموزش پایه و عالی بوده است. البته هرکدام از این موارد، به طور کامل در کتاب ریشهیابی و روشهای اصلاح آن عنوان شده است؛ بنابراین این کتاب میتواند شروع راهی برای انجام اصلاحات اقتصادی و سیاستی در ایران را هم فراهم کند.
این کتاب توسط اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و کشاورزي تهران به صورت الکترونیکی منتشر گردیده است
توضیحات : به یقین مردم از نام این کتاب سخت در تعجب خواهند ماند، و حتماً گروهی نیز با دیده انکار در آن نگاه خواهند کرد که چگونه میتوان این قرن بیستم را،قرن فرهنگ و تمدن را، قرن علم و اکتشافها و نظامها را، قرن برنامههای استوار و دامنهدار را، و این قرن پیروزی انسان بر طبیعت و اتم شکافتن موشک رهاکردن بر آسمانها را، و سایر چشماندازهای پیشرفت قدرت و عظمت انسان را جاهلیت نامید!؟. حقاً که انسان در این قرن پرشکوه به قله بلندی از عظمت و قدرت رسیده که در هیچیک از ادوار تاریخ زندگی تاکنون به چنین مقام ارجمندی نرسیده و به چنین قله بلندی گام ننهاده بود، آن چنان قدرت و عظمت و شکوهی بدست آورده که دستیافتن و رسیدن به آن حتی در این ایام اخیر هم بخاطرش خطور نمیکرد، تا چه رسد به قرنهای پیش! پس بنابراین، چگونه میتوان گفت که: انسان در این زمان و در این شرایط شگفتانگیز در جاهلیت بسر میبرد!؟ و چگونه باور توان کرد که قرن با شکوه بیستم قرن جاهلیت است!؟ و چگونه میتوان این موازین آزادی و این مفاهیم برادری و برابری و دموکراسی را و این عدالت اجتماعی پرشکوه را که بر سر بشریت در این عصر درخشان سایه گسترده است موازین و مفاهیم جاهلیت نامید!؟…
مولف می گوید :جاهلیت هم نوعی حالت روانی است که فرد از پذیرش هر نوع هدایت از سوی خدا سرپیچی می کند و هم نوعی عملکرد است که داوری بر طبق احکام الاهی را برنمی تابد. جاهلیت همان هوا و هوس است که منحصر به دوره خاصی نیست و همه اقوام و زمانها را در برمی گیرد. به نظر وی، جاهلیت عرب ساده و سطحی بود اما جاهلیت جدید مبتنی بر علم ، تحقیق ، نظریه پردازی و مترادف با آن چیزی است که امروزه پیشرفت و تمدن خوانده می شود.
محمدقطب ، جاهلیت قرن بیستم را عصاره جاهلیت همه اعصار تاریخ غرب دانسته و در بخش اعظم کتاب خود، مظاهر جاهلیت جدید را در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی و هنری نقد کرده است . وی در نهایت راه جاهلیت زدایی را در عصر جدید رهایی از اسارت حاکمان آن ، یعنی دو نظام سرمایه داری و کمونیستی ، و رجوع دوباره به اسلام دانسته است