توضیحات : ضحاک یکی از نفرینشدگان تاریخ افسانهای ملت ماست. گرد وجود انسانهایی رازمند همچون او که در دایرهای از تصویرهای نادلپسند و ترحمآمیز به اسارت میافتند، همیشه موجی از ابهام، خرمن میزند و منابع ارزیابی به اندک نوشتهها و شنیدهها پایان مییابد. ضحاک از کسانی است که در تاریخ افسانهای حماسههای کشور ما، بیش از هر کسی دیگر، به عنوان نماد خشونت و خونریزی مورد بحث قرار گرفته است. او با آنکه شخصیتی افسانهای است و بهدقت نمیتوان او را در واقعیت تاریخی گذشته ایران با کسی انطباق داد؛ اما وجود او چنان برای همگان قطعی است که در بیدادگریهایش ذرهای تردید روا نمیدارند. در این کتاب نویسنده کوشیده تا باورها و تردیدها را در برش زمانی حکومت ضحاک و نیز اندکی پیش از آن که به دوران شاهی جمشید ارتباطی پیدا میکند، مورد بررسی قرار دهد.
توضیحات : حاتم طائی را گروهی عرب و جمعی ایرانی میپندارند. بعد از استیلای اعراب بر ایران غالب ادبیات کشور ما نیز بدست اعراب افتاد و این قوم به همان گونه که کلماتی ناهنجار از زبان خود را در زبان شیرین فارسی جایگزین نمودند بر ادبیات کشور ما نیز تجاوز کرده و غالب آثار بزرگان و منظومههای شیرین و آثار نثر مولفین و محققین ایران راهم از آن خود معرفی نمودند. حتی به کرات دیده شده که اعراب با افزودن پیشوند (ال) به نام خاص فلاسفه ایرانی، به این نام ظاهر عربی بخشیده و تدریجا آثار ایرانی را با ترجمه عربی منتشر ساخته و متن اصلی این آثار را ترجمهای از متن (اصیل) اولی در واقع (قلابی عربی!) معرفی کردهاند و (حاتم طائی) نیز از همین آثار میباشد که در ازای ترکیب کلمات ناهنجار عربی به زبان شیرین فارسی، از ادبیات اصیل و ارزنده کشور ما به ادبیات اعراب وارد شده است.
باری، شاعر شیرین سخن ایران شیخ شیراز، حکایات بسیار از مردانگیهای حاتم نقل کرده و حاتمی که ما در این کتاب شرح حالش را میخوانیم، همان حاتم سخاوتمند است که پیشینیان ما این خوشرفتاریها و بخششهای او را در قالب افسانهای شیرین نقل کردهاند تا باب طبع عوام باشد زیرا در عهد کهن، زمانی که سرگرمی مردم رفتن به قهوهخانه و گوش دادن به نقالیهای نقالباشی بوده، هیچ چیز جز یک افسانه پرماجرا و هولانگیز نمیتوانست توجه آنان را جلب و ایشان را سرگرم نماید و امروزه ما از آن دوران پرشکوه یادگارهای ارزنده داریم که از آن جملهاند امیر ارسلان، حسین کرد، چهل طوطی، چهار درویش، حمزه پهلوان و غیره…
و حال، آنچه را که مایه سرگرمی اجداد ما بوده است، یعنی افسانههایی که در قالب آنها مردم را به راه راست، به کرم و سخا ترغیب مینمودند، با سبکی جدید تقدیم میکنیم. باشد که چون دیگر انتشارات ما (پدیده) مورد پسند واقع شود.
حسن بانو
ملاقات امیر زاده منیر با حاتم طائی و حسن بانو
حاتم با چه خطراتی روبرو میشود
رفتن حاتم طائی در پی کشف معمای دوم
رفتن حاتم به دنبال کشف معمای سوم
رفتن حاتم به دنبال کشف معمای سوم
رفتن حاتم به دنبال کشف معمای چهارم و پیدا کردن مردی که میگوید
مرد راستگو همیشه راحت و آسوده است
رفتن حاتم طائی برای کشف معمای پنجم
رفتن حاتم طائی برای بدست آوردن لنگه مروارید
رفتن حاتم بجستجوی حمام بادگرد
توضیحات : نخستین کسی که اقدام به گردآوری اصطلاحات عامیانه نمود محمد علی جمالزاده بود.ایشان در سال ۱۳۳۰ کتابی با نام (یکی بود یکی نبود) منتشر ساخت و در این کتاب که مجموعه ای از چند داستان کوتاه بود ضمن مقدمه ای اظهار داشت که باید نویسندگان فارسی دیگر سبک پیچیده و درباری مرسوم را کنار بگذارند و توجه بیشتری به کلمات عوامانه کنند و اظهار داشت که نوشته های ادبا به گونه ای باشد که عوام بفهمند (خدایش بیامرزد) و خواص بپسندند و او این امر را دموکراسی ادبی نامید.جمال زاده در انتهای کتاب یکی بود یکی نبود مجموعه ای از اصطلاحات و لغات عامیانه را گردآوری کرد که شاید بتوان گفت این اقدام نخستین تلاش برای ثبت و ضبط زبان محاوره ای فارسی بو.جمال زاده در سال های بعد (۱۳۴۱) کار خود را توسعه داد و کتابی حجیم در ۵۸۶ صفحه به نام فرهنگ لغات عامیانه منتشر ساخت. در این کتاب هزاران اصطلاح و واژه های عامیانه را جمع آوری و معانی آنها را توضیح داد.
توضیحات : این کتاب قصه ها و افسانه هایی است که فضل الله مهتدی معروف به صبحی آنها را در رادیو ایران نقل می کرد . صبحی حدود دو دهه ایرانیانی را که به رادیو گوش می دادند با افسانه ها و قصه های عامیانه مانوس کرد . مدتها با صادق هدایت همکاری داشت و در عین حال شماری از خوانندگان که به ویژه در دهه ۱۳۳۰ و پیش تر به رادیو گرایش داشتند از یاوران او در کار گرداوری و روایت قصه ها بودند. شیوه صبحی در روایت افسانه ها به این صورت بوده که به هنگام روایت قصه ای از مخاطبان خود می خواسته تا چنانچه صورت دیگری از این روایت دارند برای او ارسال کنند او به این صورت با سیل افسانه ها رو به رو شد…او از میان روایتهای گوناگون به روایت واحدی می رسید و در جهت جذب شنوندگان رادیو با افزایش شاخ و برگ قصه ای تازه می آفرید. صبحی در آبان ۱۳۴۱ به بیماری سرطان در تهران در گذشت.