توضیحات : کشورهای معدودی وجود دارند که هیچ یک از نظامهای حداقل دستمزد را ندارند. در کشورهایی که از سیستم حداقل دستمزد استفاده نمیکنند، این مبلغ معمولاً توسط اتحادیههای صنفی در فرایندی که اصطلاحاً به «چانه زنی جمعی» معروف است، تعیین میگردد. چانه زنی جمعی عبارت است: از مذاکرات بین کارفرما و کارگران، که در آن افراد منتخبی از سوی اتحادیهی صنف مربوطه وظیفهی نمایندگی کارگران را برای انجام مذاکرات با کارفرمایان بر عهده دارند. مواردی که در نتیجهی این مذاکرات مشخص میگردد عبارتند از: میزان دستمزد، ساعت کار، آموزش، بهداشت و ایمنی، اضافه کار، مکانیسمهای شکایت، و سایر حقوق کارکنان. از آن جا که هر صنعتی نسبت به صنعت دیگر، کارهای بسیار متفاوتی را از نیروی کار خود طلب مینماید، منطقی خواهد بود که حداقل دستمزد از کاری به کار دیگر متفاوت باشد. توافقی که پس از این مذاکرات توسط طرفین امضا میگردد «توافق جمعی» خوانده میشود.
توضیحات : کتاب کارآفرینی از مجله ویستا به بررسی شاخهای از علم مدیریت میپردازد. امروزه کارآفرینی به عنوان یک استراتژی کارآمد برای رویارویی با مشکلات فراروی جوامع از جمله بیکاری و آثار و تبعات سهمگین آنها و نیز یکی از مهمترین راهکارهای برون رفت از فضای بسیار بغرنج و پیچیدهی اقتصادی مورد اهتمام و عنایت ویژهی جوامع و افراد و مجامع علمی-دانشگاهی واقع گردیده است.
درست کردن یک حاشیه رقابتی در ساختار کسب و کار برای موفقیت دراز مدت خیلی اهمیت دارد. بعضی روشهایی که میتوان این حاشیهها را بدست آورد عبارتند از:بیشتر از رقبای خود بدانید، محصولی را تولید کنید که تقلید ازآن خیلی سخت یا غیرممکن باشد، تولید یا پخش آن را کاراتر کنید، مکان بهتری را انتخاب نمایید و یاخدمات بهتری به مشتریان بدهید. از اسرارکسب و کارتان محافظت کنید. اینها اطلاعات محرمانهای هستندکه برای شما مزیت رقابتی در بازار ایجاد میکنند. باید کاری کنید که اطلاعات شما محرمانه بمانند. مثلاً اسناد را با کلمهی “محرمانه” علامت بزنید یا برای رایانهها رمز ورود بگذارید.
توضیحات : عده ی بسیاری زیادی از مدیران ایرانی با اغفال شدن توسطِ شعار “همیشه حق با مشتری است” کسب و کار خودشان را به خطر انداخته اند و عده ی زیادی از آنها امروزه دیگر در بازار حضور ندارند. مشخص نیست اولین بار شعار بی پایه و اساس همیشه حق با مشتری است از دهان چه کسی و در کجا خارج شده است اما هر کسی اولین نظریه پرداز همیشه حق را به مشتری دادن بوده است قطعاً خودش در هیچ کسب و کار و بازاری حضور عملی و اجرایی و تصمیم گیرنده نداشته است و تنها با خارج از گود نشستن دستور می داده است!؟