توضیحات : یکی از نویسندگان کتاب، دیه گوکوردوویز است که به حیث نماینده سرمنشی ملل متحد در امور افغانستان، در موضوع و قضایای پشت پردۀ آن دخیل بود و شخص دومی سلیگ اس. هاریسون محقق و کارشناس مسایل آسیا است که سالیان طولانی مسایل منطقه و افغانستان را تعقیب نموده است. نتیجه گیری در مورد اینکه محتویات کتاب، بیطرفانه و ملهم از واقعیت است و یاهم ملحوظات وظیفوی و اطلاعاتی و برداشت های ذهنی و شخصی در آن دخیل است؛ مربوط به خواننده خواهد بود، زیرا خوشبختانه بسیاری از ما شاهد عینی وضع کشور و تحولات آن در فاصله زمانی هستیم (1979 ـ 1988) که این کتاب در مورد آن نوشته شده است. تنها گفته میتوانم که اینگونه کتابها با همه ادعای بیطرفی نویسنده، نمیتواند کاملاً متکی بر حقیقت عینی باشد؛ زیرا عوامل گوناگون بر روان و قلم نویسنده تاثیر گذار خواهد بود. کتاب با نثر روان از جانب اسدالله شفایی برگــردان گـردیده که خواننده را با عــلاقه زیــاد به عمق حوادث میبرد و خواندن کتــاب را دلپذیر میسـازد.
توضیحات : روابط ایران و افغانستان بر مبنای مشترکات بسیاری که درتاریخ، فرهنگ و دین داشتهاست استوار بودهاست. در سالهای قبل از انقلاب ایران روابط نسبتا آرامی بین دو کشور برقرار بودهاست و شاههای دو کشور روابط دوستانهای با یکدیگر داشتهاند. با وقوع انقلاب هفت بهمن ۵۷ در افغانستان حکومت پهلوی گرچه به سختی دولت کمونیستی افغانستان را به رسمیت شناخت اما روابط خود را تا سطح کاردار تنزل داده بود. از سویی باوقوع انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ در ایران، باعث ضعف روابط بین دو کشور گردید. مردم افغانستان دولت جدید افغانستان را کمونیستی و کافر میخواندند و از سویی آیت الله خمینی رهبرانقلاب ایران انقلاب خویش را اسلامی میخواند و این باعث محبوبیت انقلاب اسلامی ایران در افغانستان گردید. ایران از اولین کشورهایی بود که تجاوز به افغانستان و حضور نیروهای نظامی شوروی را محکوم کرد.