توضیحات : روزی و روزگاری، در جنگلی پر از درختهای سوزنی، چهار بچه خرگوش همراه مادرشان در حفره ای شنی زیر ریشه های یک درخت زندگی می کردند. اسمهای آنها ، فلاپسی ، ماپسی ، دم پنبه ای و پیتر بود. یک روز صبح مامان خرگوشه گفت: عزیزان من ، حالا شما می توانید بیرون بروید و در مزرعه ها بگردید ولی یادتان نرود که وارد باغ آقای مک نشوید. پدرتان هم در آن باغ دچار مشکل شده بود. بروید و بگردید ولی شیطونی نکنید. من هم می خواهم برای خرید بیرون بروم …