توضیحات : همه ی آدم ها دیوانه اند. فقط نوع دیوانگی آن ها فرق می کند. شاید همین حرفم کافی است که دیگران بفهمند که خودم چقدر دیوانه ام. هر چند که دیگران همیشه می ترسند که نکند بهشان بگویند دیوانه اما من ترسی ندارم. حتا از دیوانگی خودم لذت هم می برم. اگر لازم باشد روی کاغذ می نویسم و پایش را امضا هم می کنم. خودم هم آن قدر جسور هستم که وقتی کسی را می بینم که رفتار و حرف هایر شبیه عاقل ها نیست در چشمر زل می زنم و می گویم دیوانه! من هم که فقط منتظر همین حرف ها هستم که قاطی بکنم و دخل طرفم را بیاورم. یک بار هم در مترو با یک زن ولگرد جر و بحس کردم. با موبایلش صحبت می کرد و به طرفر با صدای بلند می گفت که یک شب تا صب چقدر پول می گیرد. من هم عصبانی شدم و با هم جر و بحر کردیم.
توضیحات : سید محمد علی جمال زاده در سال ۱۳۱۹ کتابی انتشار داد به نام دارالمجانین. یکی از قهرمانان این کتاب دیوانه ای است به نام هدایتعلی خان که در دارالمجانین اسمش را “مسیو” گذاشته بودند. انتشار این کتاب ۴-۵ سال پس از تکثیر بوف کور، در تهران ایجاد بحث و جنجال بسیاری کرد. و با نقل عین قسمتهایی از کتاب بوف کور در دارالمجانین آشکار بود که جمال زاده می خواسته در سلامت عقل و نبوغ صادق خان از خود تردید نشان دهد.شاید جمال زاده اولین کسی بود که آشکارا نویسنده ی نابغه ی بوف کور را در اجتماع مفلوک آن روز ایران دیوانه و اهل تیمارستان نامید و موجب شد از آن بهره برداری های درست و نادرست بسیار شود. داستان در مورد پسرک یتیمی هست که در خانه عموی ثروت مند و خسیسش زندگی می کند و عاشق دختر او بلقیس می شود اما عمو پسر را از خانه می راند . در این بین ماجراهایی اتفاق می افتد که پسر ترجیح می دهد خودش را به دیوانگی بزند تا در دیوانه خانه بستری گردد .