توضیحات : کتاب حاضر شامل داستان برهای برای سلاخی از نویسندهی مشهور بریتانیایی رولد دال، داستان قوری برنجی اثر تیم میسی آمریکایی که فیلمی با همین نام بر اساس این داستان ساخته شد، آخرین دور اثر فیلمنامه نویس آمریکایی ایوان هانتر و داستان جذاب و خواندنی کارت اسرارآمیز اثر کلولند مافت.
اتاق گرم و تمیز و پردهها کشیده شده بود. دو چراغ روی میز، صورت زن و صندلی خالی روبرویش را روشن کرده بودند. روی میز کوچکی پشت سر او، دو لیوان بلند، به همراه ظرف آب گازدار، بطری ویسکی و مکعبهای تازهی یخ در ظرف مخصوص نگهداری آنها، قرار داشت. ماری مالونی منتظر بود شوهرش از محل کار بازگردد. حال بار دیگر میتوانست به ساعت دیواری خیره شود، البته بدون نگرانی، فقط برای لذت بردن از این فکر که هر دقیقهای که میگذرد، زمان رسیدن شوهرش را نزدیکتر میکند. در حال و هوای اطراف زن و هر چه که انجام میداد حسی مانند یک لبخند محو و آرام بود.
هنگامی که روی کار خیاطیاش خم میشد نوعی حالت کنجکاوی و آسودگی در شکل پایین انداختن سرش بود. پوستش، از آنجایی که ششمین ماه حاملگی را میگذراند، نیم شفافیتی فوق العاده پیدا کرده بود، لبانش نرم و چشمها، با نگاه متین تازهشان، بزرگتر و تیره تر از قبل شده بودند. وقتی ساعت دیواری، ده دقیقه به پنج را نشان داد، او گوش فرا داد و چند دقیقه بعد، مثل همیشه سر وقت، صدای چرخها را روی سنگریزههای بیرون از خانه شنید و سپس صدای بسته شدن درب اتومبیل، بعد گامهایی که از پنجره گذشتند و کلیدی که در قفل چرخید به گوش رسید. زن کار خیاطیاش را کنار گذاشت، برخاست و جلو رفت تا هنگامی که وارد میشود او را ببوسد.