توضیحات : این اثر جامعه پایان جنگ جهانی دوم را به شدت متاثر میکند. این کتابنقدها و تحقیقات بسیاری را در مراکز دانشگاهی و خارج از آن به خود اختصاصداده است. بیگانه را میتوان با نقد فلسفی، جامعهشناسی، تکوینی و دیگرنقدها حتی پسااستعماری بررسی و مطالعه کرد. اما در این مقاله کوششمیشود این اثر بزرگ، که اینک جزو آثار کلاسیک محسوب میشود با روشترامتنیت که از روشهای نوین است مورد بررسی قرار گیرد.
توضیحات : زن زیادی که شاید مهمترین اثر در میان همۀ داستان های کوتاه آل احمد محسوب شود، سرگذشتی است دقیق از مصائب و مشکلات زنی محروم و مطلقه که با توصیفاتی واقعی و مو به مو همراه است. شخصیت اصلی داستان، زنی است که در خانواده ای فقیر بزرگ شده و از حیث مالی، ظاهری، سواد، تجربه و… فقیر و مستضعف است. زن پس از ازدواجی سراسر توام با نارضایتی و دلهره، با شوهری مذهبی نما و حیله گر، مدتی مانند موجودی اضافی و وسیله ای تزئینی در خانۀ او نگهداری می شود و در حالی که بسیار مستضعف و بی دفاع است، نیش و کنایه های مادر شوهر را به خاطر زشت رو بودن و داشتن کلاه گیس تحمل می کند. راوی داستان زن زیادی که همان شخصیت اصلی می باشد، نسبت به شوهر خود به کلی احساس بیگانگی و غریبگی می کند و مجبور است به خاطر فقر مالی خانواده اش، زندگی در خانه ای که با آن به کلی بیگانه است را تحمل کند. پس از مدت کوتاهی، شوهر زن که خودش در محضر کار می کند و به قول زن “همۀ راه و چاه را بلد است”، در کمال خونسردی او را به خانۀ مادرش باز می گرداند. نکتۀ شگفت انگیز دربارۀ داستان، دقت نویسنده در شخصیت پردازی این زن است. نویسنده در این داستان هم مشکل رایج مقهور بودن یک زن را مطرح می کند و صحنه هایی تکان دهنده از فقر و نادانی و عقب ماندگی در جامعه را به تصویر می کشد.
توضیحات : رمان دربرگیرنده مناسبات و روابطی است که تمامی انسانها در زندگی روزمره با آن مواجه هستند و مشغلهٔ شخصیتهای داستان نیز از نوع مشغلههای ذهنی تمامی انسانها است. دغدغههایی همچون عشق، ثروت، شهرت و… بدین ترتیب ما با یک روایت کاملاً رئال مواجه هستیم. زندگی در نظر داستایوفسکی همچون یک بازی قمار است که انسان در آن هست تا فقط انتخاب کنی و گردانه را بچرخانی، و اینکه «این انتخاب آیا موفقیت و پیروزی دربردارد یا خیر؟» چیزی فرای دستان قدرت بشریت است. نکته جالب و ظریفی که در قمارباز داستایوفسکی به چشم میخورد همزمانی اتفاقات و رویدادهای غافلگیر کننده داستان با خارج شدن از قمارخانه است. یعنی تمام اتفاقات که داستان را میبافند زمانی رخ میدهد که یکی از شخصیتها ی داستان از بازی قمار فارغ شده و در حال بازگشت از قمار خانه به مسافرخانه هستند. بطوریکه گویی آنان به هنگام وارد شدن به قمارخانه گردونهٔ زندگی را به حرکت در میآورند و هر بار بر روی عددی – شرایطی- خاص نشانهٔ گردونه میایستد و چگونگی ادامه زندگی شان را رقم میزند.
توضیحات : خسی در میقات یکی از معروفتزین سفرنامه های معاصر حج است که جلال آل احمد در سال ۱۳۴۳ و در سن ۴۱ سالگی طی سفر حج نوشته است. شاید اولین ویژگی “خسی در میقات” که به ذهن می رسد، موقعیت ویژه ای است که نویسنده در آن پا به چنین سفری گذاشته و به موجب آن این سفر می تواند فصل تازه ای از حیات نویسنده محسوب شود. به عبارت دیگر این سفر برای آل احمد یک سفر معمولی نیست. آل احمدی که به این سفر می رود، همانست که روزی پیوستن به حزب توده را تجربه کرده؛ آل احمدی که گریز از خانوادۀ مذهبی خود را و بی نمازی را و انتشار کتاب در اعتراض به سنت های دینی را تجربه کرده. دکتر شریعتی می گوید: «اگر کسی ادوار زندگی آل احمد را نداند و آل احمدِ خسی در میقات را با آل احمدِ سال های ۲۴ و ۲۵ -که توده ای شده بود- مقایسه کند، نمی تواند بپذیرد نویسندۀ سفر نامۀ حج، همو باشد.» آل احمد در این سفرنامه در هر منزلی و موقفی قلم را دست گرفته و آنقدر از جزییات و تفاصیل سفر خودش بطور بداهه برای ما نوشته که از خودمان می پرسیم چطور یک آدم در طول سفرش اینقدر فرصت نوشتن داشته؟
سفرنامه از فرودگاه جدّه آغاز می شود، محل آشنایی اولیۀ مسافران با یکدیگر. مسافرانی که از دهاتی ها و پیرزن ها تا نخبه هایی مثل جلال، همه به یک رنگ در آمده اند. دردسر ها و سختی ها و کمبود امکانات در سفر، برای همه یکسان است. «در آشیانۀ حجاج که به انتظار بودیم،جوانک های بازرس با آمیخته ای از اعجاب و تحقیر نگاه می کردند؛ همه را. به خصوص مرا. (شاید خیال می کردم؟ چون خودم را توی جماعت برخورده می دیدم؟) و که «بله چه احمق هایی!»، لابد. و خودشان؟ بهترین مصرف کنندگان تیغ ریش تراشی و کراوات و خمیردندان! و «حاجی بعد از این» ها: دهاتی ها و بازاری ها و خاله خانم ها و اُمّل ها و تک و توکی آدم های مثل من. و اعجاب انگیز. و همه تیغ ریش تراشی و آن خررنگ کن های دیگر را رها کرده، و روانه به کشفی. هرکدام یک جور. یکی به کشف سفر؛ دیگری به کشف کعبه؛ و دیگری به کشفِ خودِ کشف..»
توضیحات : حسن صدر حاج سید جوادی و حسن انوری این کتاب را برای دانش آموزان سال دوم راهنمایی علوم انسانی تدوین کرده بودند. در این کتاب مطالب گوناگون و متنوعی از متون نظم و نثر قدیم و جدید برای شناخت و معرفی دانش آموختگان، برگزیده شده است. علوم و ادبیات دوره مغول، صفویه، قاجاریه و بازگشت ادبی، مشروطه و معاصر و همچنین نمونه هایی از مکتب های ناتورالیسم، سمبولیسم و سورئالیسم در این کتاب معرفی شده و برای توضیح مطالب، نمونه هایی از آثار سعدی، عطار، ابن یمین، مولوی، جامی، وحشی بافقی، صائب، حافظ، خواجه نصرالدین طوسی، هاتف، قاآنی، فروغی، پروین اعتصامی، ایرج میرزا، نیما یوشیج، بهار، جلال آل احمد و دیگران آورده شده است. این اثر با همکاری نورالدین مقصودی در سال ۱۳۵۱ شمسی به دست دانش آموختگان رسید و دو سال بعد تجدید چاپ شد
توضیحات : این کتاب شامل دو بخش است. بخش اول سفر مصر جلال آل احمد که شرح سفر بیست و سه چهار روزه وی به این کشور است و بخش دوم جلال آل احمد و فلسطین که نقد رضا براهنی بر افکار و موضع آل احمد نسبت به کشور فلسطین است. براهنی در این بخش تغییر رویه آل احمد نسبت به اسرائیل در طول چهار سال را مورد حلاجی قرار داده و از دو مقاله چاپ شده آل احمد در دو دوره مختلف، به بررسی و تحلیل علل این تغییر عقیده پرداخته است. براهنی این کتاب را در سال ۱۳۶۳ به طبع رساند.
توضیحات : «علیک سلام ننه جون-عیدت مبارک- صد سال به این سالها! .زیر سایه امام زمون، کربلای معلا، نجف اشرف. مگه عیدی بشه و سالی بیاد و بره که این ورا پیدات بشه! چرا سری به این ننه جونت نمیزنی؟ ای بیغیرت،من که با شماها این قدر محبت دارم چرا شما پوست کلفتها به من محلی نمیذارین؟ ننه جون خیلی خوش اومدی.چی بگم؟من که بلد نیستم به شما فکلیا بگم:تربیک- چه میدونم تبریک عرض میکنم.ما قدیمیها دیگه کجا این حرفارو بلد میشیم؟ خوب ننه جون بیا این بالا رو تشک بشین، دهنتو شیرین کن….ننهجون پس چرا نمیخوری ؟شاید بدت اومده که چرا تخمه و گندم شادونه گذاشتم جلوت؟ ها؟ ای قرتی! این قرتیبازیها رو بنداز دور مس بچه آدم تخمه بشکن…
توضیحات : اوژن یونسکو کرگدن را نخست به شکل داستان کوتاه نوشت. به فاصلهیِ اندکی پس از چاپ داستان کوتاه و ترجمهیِ آن به زبان انگلیسی توسط دانلد ام. الن، خود یونسکو داستانش را به شکل نمایشنامه درآورد. نمایشنامه مورد توجه تماشاگران تئاتر در تمام کشورهای جهان قرار گرفت. جلال آل احمد نمایشنامه را به زبان پارسی ترجمه کرد. نمایشنامهیِ «کرگدن» در ایران بارها اجرا شد. آخرین اجرای نمایشنامهیِ کرگدن در آبان ۱۳۸۷ در تهران بود. داستان «کرگدن» با نمایشنامهیِ «کرگدن» تفاوتهایِ جزئی دارد. راویِ داستان کوتاه در نمایشنامه به شخصیتِ برنژه (Berenger) تبدیل میشود. دوستِ برنژه، در نمایشنامه با نام ژان شناخته میشود. سایر شخصیتها یعنی رئیس، دودار، بوتار، دیزی، خانم و آقای بویوف در هر دو اثر نقش تا حدی یکسانی دارند. با این حال، طولانی بودن متنِ نمایشنامه به شخصیتها فرصت میدهد با گفتارِ خویش، فردیت سادهیِ خود را بیشتر به نمایش بگذارند. درونمایهیِ هر دو شکل ادبی یکسان است.
توضیحات : جلال آل احمد در سفر به سرزمین فلسطین که خود از آن به عنوان ” سفر به ولایت عزرائیل” یاد می کند ، اسرائیل را فرصتی می داند برای حکومت های بی قانون عهد دقیانوسی اعراب… جلال آل احمد در کتاب اش چنین می نویسد: حکومت یهود در آن سرزمین فلسطین نوعی ولایت است و نه دولت. حکومت اولیاء جدید بنی اسرائیل است بر ارض موعد، در سرزمینی نه چندان فراخوانده و موعود و به جبر زمانه یا التزام سیاست یا روشن بینی اولیاء…
توضیحات : یکی از مقولههای اجتماعی در داستانهای جلال آل احمد زن است. زن به عنوان پدیدهای اجتماعی، تقریباً همزمان با انقلاب مشروطه به ادبیات راه مییابد. در این دوران از بیچارگیها، محرومیتها و نداشتن آزادی زن در خانواده و اجتماع سخن گفته میشود. زن به عنوان فردی از اجتماع، تحت تأثیر ستمها، خرافهپرستیها و نادانیهای جامعهای است که در آن زندگی میکند. زنان داستانهای آل احمد خود را حقیر مییابند. آنان در فضایی مردسالار توصیف میشوند. نه هویتی دارند و نه هیچ حقی برای اعتراض. آنان در محیطی زندگی میکنند که آزادی و تساوی برای زن در عمل و نظر وجود ندارد. به عنوان مثال، «بچه مردم» داستان زندگی زنی است که به علت ازدواج مجدد مجبور است بچهٔ شوهر اولش را سر راه بگذارد تا بتواند به زندگی خود ادامه دهد. این داستان تصویر زنی را نشان میدهد که به خاطر نان و ادامه زندگی، از ابتداییترین احساسات خود میگذرد. چرا که او در اجتماعی زندگی میکند که زن، مانند یک کودک به حمایت مرد نیازمند است. در «لاک صورتی» شوهر هاجر که فروشنده دورهگردی است به خاطر خریدن لاک، او را مورد ضرب و شتم قرار میدهد. هاجر زنی است که خود را ناقصالعقل میداند و نهایت آرزویش خریدن لاکی است تا با آن دستانش را مانیکور کند.
توضیحات : سنگی بر گوری نام کتابی است از جلال آلاحمد. این کتاب کوتاه در شش فصل نوشته شدهاست. آلاحمد این کتاب را در سال ۱۳۴۲ به نگارش درآورد، ولی کتاب تا سال ۱۳۶۰، درست ۱۲ سال پس از مرگش، منتشر نشد. نوشتار کتاب نمونه خوبی از سبک نگارش ویژهٔ آلاحمد است؛ روان و با جملات کوتاه، بدون هیچ گونه پیچیدگی و کاربرد آرایههای ادبی. در کنار آن، ویژگی برجسته کتاب امانتداری و راستگویی نویسنده در بیان ماجراها و احساسات شخصی خود است. با توجه به این که جلال این کتاب را بر پایه زندگی حقیقی خود نوشتهاست، این راستگویی ارزش بیشتری پیدا میکند. راوی نخست به بازگویی چگونگی زندگی خانوادگیاش میپردازد و سپس راههای گوناگون که بچه دار شدن را برمیشمارد و از آزمودههای خود و همسرش در بررسی برخی از این راهها میگوید؛ از آزمودن شیوههای پزشکی تا پیروی و اجرای برخی باورهای خرافی قدیمی، یا حتی پذیرش سرپرستی کودکی یتیم.
توضیحات : سنگی بر گوری نام کتابی است از جلال آلاحمد. این کتاب کم حجم در شش فصل نوشته شدهاست. آلاحمد این کتاب را در سال ۱۳۴۲ به نگارش درآورد اما تا سال ۱۳۶۰ یعنی ۱۲ سال پس از مرگ اش منتشر نشد. ماجرای کتاب، تکگویی راوی است درباره این موضوع که خودش (جلال) و همسرش (سیمین دانشور) صاحب فرزند نمیشوند. کتاب با این جمله شروع میشود: « هر آدمی سنگی است بر گور پدرش » راوی ابتدا به توصیف شرایط زندگی خانوادگیاش میپردازد و سپس راههای مختلفی که برای فرزنددار شدن مطرح بوده را برمیشمارد و از تجربیات خود و همسرش در آزمودن برخی از این راهها میگوید؛ از آزمودن شیوههای پزشکی تا پیروی و اجرای برخی باورهای خرافی قدیمی و یا حتی قبول کردن سرپرستی کودکی یتیم. نثر کتاب نمونه خوبی از نثر ویژهٔ آلاحمد است؛ نثری روان و با جملات کوتاه، بدون هیچ گونه پیچیدگی و استفاده از آرایههای ادبی. در کنار نثر، ویژگی برجسته کتاب صراحت و صداقت نویسنده در بیان ماجراهای خصوصی و احساسات شخصی خود است. با توجه به این که جلال این کتاب را بر اساس زندگی حقیقی خود نوشتهاست، این صداقت اهمیت بیشتری پیدا میکند. در نهایت هیچ کدام از این راهها کارگر نمیشود. نویسنده با مقایسه خودش با دیگران به خود دلگرمی میدهد:تو زندگی میکنی که بنویسی، آنهای دیگر بیهیچ قصدی فقط زندگی میکنند. او پس از آن که برای آینده نتوانسته کاری کند، به سراغ گذشتهاش میرود و از اینکه نقطه پایان سلسلهای است که از ابتدای خلقت آدم آغاز شده و پس از پدرش به او رسیده، ابراز رضایت میکند: « من اگر بدانی چقدر خوشحالم از که آخرین سنگ مزار درگذشتگان خویشم ؟ »