توضیحات : خدارا شکر میکنم که «گرفتاری» بالاخره محبت کرد و مجال داد که بعضی از آثارم را که در مدتی بیش از سی سال فراهم آورده بودم، جمع وجور کنم و یک کتاب بر تعداد کتابهایم بیفزایم بله. سی سال بیشتر یعنی از وقتی که محصل سال اول دبیرستان بودم و عکس و آثارم در مطبوعات بچاپ می رسید. دیدم لطیفه (جوک و آنکدت) خیلی طرفدار دارد و بعضی را که از زبانهای عربی و فرانسه ترجمه کرده ام، زبان بزبان و مطبوعات بمطبوعات! گشته و از اینجهت بعد از نخستین کتاب فکاهیم بنام «دری وری» این اثر را فراهم آوردم که اگر کسی نشنیده و نخوانده، نامحروم نماند و باین وسیله اقلا لبخندی به آدمهای با ذوق تقدیم کرده باشم. البته بعضی از آثار «غیر ترجمه ای» خود را اعم از نظم و نثر، بر این مجموعه افزودم که کتاب یکنواخت نباشد. هیچ مایوس نیستم که کار این کتاب «بگیرد» زیرا لطیفه را همه می پسندند ولی با اینحال، این امری است نسبی و اعتباری، یعنی ممکن است شما یک لطیفه بشنوید و قاه قاه بخندید فلانکس بشنود و بگوید چه بیمزه! و در این میان لابد بعضی یا بسیاری از این فرآورده ها! مورد توجه و پسند بعضی یا بسیاری از مردم واقع خواهد شد و همین مرا بس است و رونقی برای کتاب محسوب می شود…
توضیحات : لطیفه های این کتاب را از دو زبان عربی و فرانسه ترجمه کرده ام و در این صورت نباید تصور کرد که چون نام کتاب لطیفه های ملل است، به همه زبانهای دنیا مثل چینی و هندی و… تسلط دارم. بلکه لطیفه ها از زبانهای مختلف به مطبوعاتی که به این دو زبان منتشر شده، راه یافته و من از آنها بهره برداری کرده ام.
خواستم جوکها و کاریکاتورهای هر ملت را جداگانه با نام همان ملت بیاورم و این کار لطفی داشت. ولی ضمن کار متوجه شدم که بسیاری از آنها از کشوری به کشوری و از زبانی به زبانی دست به دست گشته اند و لطیفه های جهانگیر، کم کم تابعیت و ملیت خود را از دست داده اند و از این جهت جنبه بین المللی یافته اند…
توضیحات : در این کتاب جوک و لطیفه هایی با موضوع ماشین و اتومبیل گردآوری شده است.
مهیا کرده ام صد تا لطیفه
ز داشبرد و ز لاستیک و قطیفه
که تا ظاهر کنم خنده به لبها
لب بی خنده چون زاز و نحیفه
توضیحات : کتابی که پیش روی دارید از سری کتابهای طنزآمیز و لطیفه هایی است که لطیفه های پائیزی نام دارد. قبلا با همین نام کتابهایی تحت عنوان لطیفه های پزشکی، لطیفه های مدرسه ای، لطیفه های دیپلماتیک، لطیفه های سینمایی، لطیفه های دریایی، لطیفه های فضایی، لطیفه های اداری و لطیفه های ملل را منتشر کرده ایم. امیدواریم در آینده بتوانیم این لطیفه ها و نکته ها و آثار طنزآمیز و فکاهی را که صرفا به خاطر انبساط خاطر و تفریح و سرگرمی شما تهیه و تدوین می شود، هر چه بیشتر کامل تر و جامع تر کنیم و مجموعه ای فکاهی از مضمون های مختلف تقدیم شما عزیزان نمائیم…
توضیحات : کتابی را که پیش روی دارید از سری کتابهای طنزآمیز و لطیفه های ملل نام دارد، با همین نام کتابهایی تحت عنوان لطیفه های پزشکی، لطیفه های مدرسه ای، لطیفه های دیپلماتیک، لطیفه های سینمایی، لطیفه های فضایی، لطیفه های اداری و لطیفه های پاییزی را منتشر کرده ایم. امیدواریم بتوانیم در آینده این لطیفه ها و نکته ها و آثار طنزآمیز و فکاهی را که صرفا به خاطر انبساط خاطر و تفریح و سرگرمی شما تهیه و تدوین می شود، هر چه بیشتر کامل تر و جامع تر کنیم و مجموعه ای فکاهی از مضمون های مختلف تقدیم شما عزیزان بنماییم.
توضیحات : عمران صلاحی نوشتن را از مجلهٔ توفیق و به دنبال آشنایی با پرویز شاپور در سال ۱۳۴۵ آغاز کرد. سپس به سراغ پژوهش در حوزهٔ طنز رفت و در سال ۱۳۴۹ کتاب طنزآوران امروز ایران را با همکاری بیژن اسدیپور منتشر کرد که مجموعهای از طنزهای معاصر بود. او شعر جدی هم میسرود و نخستین شعر او در قالب نیمایی در مجلهٔ خوشه به سردبیری احمد شاملو در سال ۱۳۴۷ منتشر شد. صلاحی سپس در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو درآمد و تا سال ۱۳۷۵ که بازنشسته شد به این همکاری ادامه داد. او همچنین سالها همکار شورای عالی ویرایش سازمان صدا و سیما بود. او در سال ۱۳۵۳ با طاهره وهابزاده ازدواج کرد که حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای یاشار و بهاره است. عمران صلاحی ساعت ۴ عصر ۱۱ مهر ماه سال ۱۳۸۵ با احساس درد در قفسه سینه راهی بیمارستان کسری شد و از آنجا به بیمارستان توس منتقل شد و در بخش سیسییو بستری شد. همان شب پزشکان از بهبود وضعیت وی قطع امید کردند و سحرگاه از دنیا رفت. ساعاتی پس از درگذشت وی جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران در برابر بیمارستان توس حاضر شدند. این کتاب مجموعه ایی از لطیفه های سیاسی جمع آوری شده از وی می باشد.