خاطرات دوران جنگ

توضیحات : نویسنده در کتاب حاضر تلاش کرده نظام و روش حکومت آرمانی و دست یافتنی مورد نظر خود را ترسیم نماید که به‌ زعم خود نسبت به مراحل اولیه انقلاب از آن فاصله گرفته است .هدف نویسنده تبیین راه کارهای مواجهه و بیرون رفت از مشکلات و معضلات دامنگیر و استمرار نظام جمهوری اسلامی است .کتاب در قالب ‘خاطرات یک رئیس جمهور ‘نگارش یافته و در تحریر آن نویسنده با استفاده از تجربیات واقعی خود برداشتی آزاد از سیره عملی و حکومتی ‘شهید رجایی ‘به دست داده است .لازم به ذکر است که زمان آرمانی مورد نظر نگارنده مربوط به ده سال آینده است .

توضیحات :  پدر ما از عشایر بود و زندگی مان بیشتر در مهاجرت می گذشت . جمعاً شش نفر بودیم ؛ چهار برادر و دو خواهر . مهاجرت تحول مدام است در عرصه حیات و ما همیشه در حال کوچ از جایی به جایی دیگر به سر می بردیم. با آن وسعت بی نظیر، منظری وسیع به آدم « ساردوئیه » دشت های سبز هدیه می کرد. روزهای کودکی ما با عدم وابستگی به مکانی مشخص می گذشت. زندگی ساده ای داشتیم . غذای ما معمولاً نان جو و گندم و بعضی وقت ها اشکنه بود ، ولی یاد گرفته بودیم با کمترین امکانات بیشترین استفاده را از زندگی خدادادی ببریم . از همان اوان کودکی افرادی مذهبی بار آمده بودیم.