توضیحات : در این اسناد، با بسیاری از نکته ها و رازهای مهمّ سیاسی مربوط به مسائل گوناگون از جمله نخستین شورش تبریز در زمان قاجاریه و مناسبات ایران با همسایگانش در آن زمان و چگونگی سازمان های کشوری و لشکری و راه جویی های روس و انگلیس در عرصه سیاست و اقتصاد ایران و نکته های تازه از آغاز نهضت مشروطه آشنا می شویم. به بینش و کوشش وطن خواهانه و تلاش های صمیمانه، ولی کم اثر برخی از زمامداران و شخصیت های آن زمان و نیز به آزمندی و کوته نظری و ناآگاهی و خطاکاری برخی دیگر از رجال و کشورمداران آن عصر راه می جوییم. راه و روش زندگی و اثر و خط و شیوه نگارش گروهی از ناموران آن روزگار را محسوسا در می یابیم. به راز انحطاط و بی سازمانی دوره مظفّرالدین شاه پی می بریم. از تاریخ اجتماعی و آداب و رسوم ملّی و مذهبی و تشریفات رسمی و اداری ایران سده پیشین دانستنی های سودمندی به دست می آوریم. به جز این ها برای درک پیشرفت ها و تحوّل های چشمگیر ایران نو که از نیم قرن پیش آغاز شده و برای آگاهی بیش تر از دگرگونی هایی که در افکار، آداب، عادات و رسوم اجتماعی مردم پدید آمده، وسیله سنجشی به دست نسل جوان می دهیم…
توضیحات : معاهده گلستان؛ پیمانی است که در تاریخ ۳ آبان ۱۱۹۲ مصادف با ۲۵ اکتبر ۱۸۱۳، در پی جنگهای ایران و روسیه در دوره قاجار بین این دو کشور امضاء شد. به دنبال این قرارداد، حکومت بخشهایی از شمال دولت شاهنشاهی ایران شامل قفقاز ،ارمنستان و ایالتهای شرقی گرجستان یعنی کاختی و کارتلی از ایران سلب و به روسیه تزاری واگذار شد. همزمان با فعالیتهای گاردان فرانسوی برای تقویت قوای نظامی ایران، به دنبال قتل تسی تسیانف فرماندهی سپاه روسیه به عهده گوداوویچ افتاد. گوداوویچ در سال ۱۲۲۳ ه. ق به صورت ناغافل به ایروان حمله برد. اما شکست خورد و برگشت. عباس میرزا برای تنبیه سپاه روسیه از تبریز به نخجوان رهسپار شد و طی چند نبرد در اطراف شهر ایروان و دریاچه گوگچه سپاهیان روس را مغلوب کرد. در سال ۱۲۲۵ه. ق. حسین خان قاجار حاکم ایروان علیه روسها شورش کرد. او گروه بزرگی از روسها را به اسیری گرفت و به تهران گسیل داشت. این روزها همزمان با خروج گاردان از ایران و ورود هیئت نظامی انگلیسی به ایران است…
توضیحات : کمیته مجازات، انجمنی بود که در اواخر دوره قاجار اقدام به ترور افرادی که به نظرشان ایادی بیگانه بودند، میکردند. پس از خاتمه جنگ جهانی اول، روسها و انگلیسها در همه امور ایران دخالت میکردند و عدهای از جراید و رجال را عامل اجرایی خود کرده بودند. این وضع باعث شد که میرزا ابراهیمخان منشیزاده انجمنی سرّی تشکیل دهد. او و دوست دیرینش اسداللهخان ابوالفتحزاده در اوایل شهریور ۱۲۹۵ طرح تشکیل کمیته مجازات را ریختند و کمی بعد محمد نظرخان مشکوهالممالک به این دو پیوست و «کمیته مرکزی مجازات» بدست این سه تن تشکیل شد. کمیته مجازات بزودی پیشرفت کرد و اعضای دیگری پذیرفت و نیز شروع به جمعآوری اسلحه و اقدام به ترور نمود تا در ۲۲ تیر ۱۲۹۶ اعضای آن دستگیر و مجازات شدند.
توضیحات : کتاب مزبور با همه ارزش تاریخی و جامعیت اطلاعات از کتب قدیمی است. به نظر میرسد دست مؤلف در تحلیل و ذکر بعضی از حوادث، بهخصوص، حوادث اواخر دوران قاجاریه و چگونگی سقوط آن باز نبوده و گرچه از دست مورخین درباری دل خوشی ندارد ولی در حوادث مربوط به روی کار آمدن سردار سپه مجبور بوده درباری فکر کند و در بیشتر حوادث به جای تحلیل و ردیابی حوادث و آوردن مدارک و اسناد، که طبیعت تاریخ نگاری است، سیاست زده شد و حجم بیشتر کتاب را به ذکر عزل و نسبها و جنگهای شاهان قاجار پرداخته است. پیش فرض اصلی او در مقدمه کتاب این است: مشکلاتی که بر سر ملت ایران آمده از دست ایل قاجار، و آن هم بهخاطر ایل بودن آن میباشد و کمتر جوانب کلی و حوادث و تحولات جهانی و تأثیر آن را بر دیگر حوادث آن دوران متذکر شده و تأثیر سلسله حوادث و تأثر سایر حوادث تاریخی را از نظر دور داشته است. با اینکه عنوان کتاب «ایران در دوره سلطنت قاجار» میباشد و طبق قاعده میبایست به تاریخ اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایران و مردم ایران بپردازد، این مطلب را بهطور صحیح و با حجم کتاب و عنوان آن نیاورده و فقط یک ششم از کتاب را بهخود اختصاص داده و حتی در حوادث مشروطه نقش مردم را کمرنگ جلوه میدهد. در بعضی از فصول کتاب نیز حوادثی مانند یک جنگ را با تفصیل بسیار آورده و شرح وقایع جزئی را هم میآورد ولی وقتی به مسئله و پدیده مهمی مثل تحریم تنباکو و دیگر پدیدههای فرهنگی میپردازد بحث را به صورت گذرا تمام میکند.
توضیحات : ژان گور مینویسد: آقامحمدخان باریک اندام و متوسط القامه بود و چشمهای زیبا و جذاب و دهانی کوچک داشت. هرکس دهان کوچک و چشمان زیبای پسرک را میدید، تصور میکرد بر روح وی هوا و هوس غلبه دارد؛ اما وقتی آن پسر سیزده ساله کلاه را از سر برمیداشت و چشم بیننده به پیشانی بلند وی میافتاد، تغییر نظر میداد و میفهمید که کسی که دارای آن پیشانی بلند است، مقهور هوا و هوس نمیشود.آقامحمدخان تیراندازی، سوارکاری و خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن را نزد مادرش جیران خانم – که از بهترین تیراندازان بود – فراگرفت. او در سیزده سالگی جزو بهترین تیراندازان قشون محمدحسن خان بود و فرمانده دستهٔ تجسس یا طلایهدار قشون پدرش گردید. وی با آن سن اندک، شجاع و بااراده بود و از مرگ ترسی نداشت. او فردی بسیار کتابخوان بود و حتی شب آخر عمرش نیز این عادت را ترک نکرد. دشمنانش خواجگی و بیکاری اش را دلیل کتابخوانی اش می دانستند، ولی او حتی در جنگ ها نیز کتابخانه شخصی اش را با خود حمل می کرد. همچنین سال ها به تحصیل علم فلسفه نزد شیخ علی تجریشی پرداخت. وی به زبان های فارسی، ترکی، عربی و روسی مسلط بود و به زبان فرانسه آشنایی داشت به نقل از ژان گور.