توضیحات : فرانکنشتاین دانشمند جوان و جاه طلبی است که با استفاده از کنار هم قرار دادن تکههای بدن مردگان و اعمال نیروی الکتریکی جانوری زنده به شکل یک انسان و با ابعادی اندکی بزرگتر از یک انسان معمولی میسازد. موجودی با صورتی مخوف و ترسناک که بر همه جای بدنش رد بخیههای ناشی از دوختن به چشم میخورد. این موجود تا بدان حد وحشتناک است که همگان، حتی خالقش از دست شرارتهای او فرار میکنند. هیولایی که خالقش نیز نمیتواند آن را کنترل کند و خود مقهور آن میشود.
تأثیر این داستان به حدی بود که این کلمه به صورت مدخلی در فرهنگ لغات درآمدهاست. در داستان، فرانکنشتاین سازندهی موجود است و مخلوق یک هیولا است. هیولا فقط هیولا است و هیچ اسمی ندارد، اما به مرور زمان آن هیولا به نام خالق خویش به فرانکنشتاین معروف شدهاست. شکل صحیحتر دیگری که رواج یافتهاست «هیولای فرانکنشتاین» است. اما تأثیر هیولای فرانکنشتاین در سراسر دنیا به قدری زیاد بوده که اشخاص مختلف و نویسندگان گوناگونی از آن به عنوان شخصیت کتب خود استفاده میکنند. این داستان مربوط به دوره رمانتیک اروپا می باشد که در سراسر داستان امید، دلگرمی و همدردی نمایان است. همه ما انسان ها نیازمند کمک و یاری از طرف یکدیگر هستیم و با تنها بودن فقط ناامید و خسته نی شویم. مثلاً ویکتور برای خلق هیولا به مدت 2 سال تنها زندگی می کند که در این مدت بسیار بیمار و ضعیف می شود و حتی وقتی هیولا چشمانش را باز می کند، ویکتور از شدت ترس و ناامیدی فرار می کند. در این کتاب تعداد بسیاری تعریف کننده هستند. و این از نشانه های دوره رمانتیک است که هر کسی با دید خودش داستان را تعریف می کند.
توضیحات : در دانشگاه کمبریج، در شهر بزرگ لندن، دانش آموزی بود که هولی نام داشت و او اگرچه بدترکیب و زشت بود ولی طینتی پاک و اخلاقی نیکو داشت. شبی از شبهای سرد زمستان، هولی در اتاق خود در دانشگاه کمبریج مشغول مطالعه بود که دوست او اوفنسی داخل اتاق شد و به او گفت: “هولی عزیزم وقت مردنم رسیده و می خواهم تو را وکیل و وصی طفل پنج ساله خود که مادرش چندین سال پیش این جهان را بدرود گفته است بنمایم، اکنون گوش به سرگذشت من بده..
توضیحات : اسرار عجیب ترین حادثه سرقت تاریخ یعنی دستبرد به ترن برای اولین بار در مطبوعات جهان فاش می شود. مدتی است که محاکمه کارگردانان باند سارقین ترن پستی در انگلستان که طی آن شصت میلیون تومان به سرقت رفته بود، در پارلمان شهر الیسبوری شروع شده است. این دادگاه به حادثه دستبردی رسیدگی می کند که از هر نظر در تاریخ سرقتها سابقه نداشته است. بدین جهت باید گفت که این بزرگترین سرقت تاریخ و عجیب ترین سرقتی است که تاکنون اتفاق افتاده. خبرنگاران مجله اشترن چندی قبل موفق شد با دو نفر از اعضای باند “لیکا” یعنی همان باندی که این سرقت را ترتیب داده بود، به طور مخفیانه ملاقات کند و آنها هم حاضر شدند که اسرار عجیب این سرقت را در ازای مبلغ کلانی و با قید دو شرط برای خبرنگار اشترن فاش سازند. این دو شرط عبارت از این بود که اولا خبرنگار اشترن هویت آنها را برای هیچکس فاش نسازد و ثانیا از محل اختفای گنج سرشار سرقت شده، توضیحی خواسته نشود…
توضیحات : در دفتر کارم نشسته بودم که ناگهان تلفن روی میزم زنگ کشید. به سرعت گوشی را برداشتم و خودم را معرفی کردم و پرسیدم
– بفرمایید، چه کاری دارید؟
صدای هیجان زده و وحشت آلوده مردی از آن سوی سیم گفت:
– گوش کنید آقای کارآگاه… من… من در مخمصه عجیبی گیر افتادم.
او سکوت کرد و من صدای تنفس سریع وی را شنیدم و گفتم:
– خب بفرمایید چه اتفاقی برایتان روی داده و اصولا شما چه کسی هستید و از کجا صحبت می کنید؟
صدای مرد مزبور از آن سوی سیم بار دیگر به گوشم رسید:
– من ایدونیک بودرک هستم….
توضیحات : حرامزاده استانبول رمانی است به قلم الیف شافاک نویسنده پرفروش ترک که در اصل به زبان انگلیسی نگاشته شدهاست و در سال ۲۰۰۶ توسط Viking Adult به چاپ رسیدهاست. «حرامزاده استانبول» داستان خانوادهای اهل ترکیه و خانوادهای اَرمنی-آمریکایی را از زاویه دید چهار نسل از زنان روایت میکند. داستانی دربارهٔ هنجارهای جامعه، رازهای خانوادگی و نیاز مبرم به گفتگو و البته مفهوم فراموشی است؛ فراموشی جمعی که ترکیه بهطور کل دچار آن شدهاست. «شافاک» به خاطر اشاره به نسلکشی ارمنیها، در رمان دوم خود «حرامزاده استانبول» از سوی دادگاه ترکیه به جرم اهانت به ترک بودن متهم شد. پرونده او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد، ولی چند ماه بعد، دوباره باز و وی با احتمال سه سال زندان روبهرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین مجازات روبهرو شدند، اما در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بهخاطر کمبود مدرک، پرونده او بسته شد. این کتاب توسط گلناز غبرائی به فارسی برگردانده شده و در سال ۱۳۹۷ نشر مهری، لندن به چاپ رسیدهاست.
توضیحات : جک لندن به قول خودش «آوای وحش» را در مدت سی روز جان کندن، نوشت. و این رمان که حاصل بسیاری از تجربههای او در قطب شمال بود، بعدها به هفتاد زبان ترجمه شد و میلیونها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رسید. او در این اثر بسیاری از چیزهایی را که در قطب شمال دیده و تجربه کرده بود به روی کاغذ آورد. «باک» سگ نیرومندی است که در خانهی اعیانی قاضی «میلر» از همهی سگها ارج بیشتری دارد. مردم گروهگروه به دنبال طلای زرد به قطب شمال هجوم میآورند و در این میان، «مانوئل» باغبان خائن «باک» را میفروشد و باک از روزهای شومی که انتظارش را میکشند، بیخبر است. جان گریفیث لندن معروف به جک لندن مقاله، سفرنامه و داستاننویس آمریکایی است. او داستانها و رمانهای زیادی دربارهی زندگی وحوش نوشت که البته بهترین و مشهورترینشان سه اثر «گرگ دریا»، «آوای وحش» و «سپید دندان» است.
توضیحات : جان کارِل مردی برزیلی است که چندین سال قبل از این ماجرا به دهکده ی “ایکیتوس” واقع در مرز پِرو آمده بود. او مردی فقیر و تنها بود ولی توسط مردی مهربان به نام ماگاتاس پناه داده شده بود. بعد از مرگ ماگاتاس، کارل با دختر او ازدواج کرد و حالا در همین دهکده زندگی شرافتمندانه ای داشت. او تصمیم می گیرد با خانواده به شهر “بلما” رفته و آن جا عروسی دخترش را جشن بگیرد. ولی در راه با مردی شکارچی به نام توراس رو به رو می شود. او از رازی از جان کارل اطلاع دارد و… جنگل های تاریک آمازون یکی از مشهور ترین آثار ژول ورن، نویسنده ی سرشناس فرانسوی است.
توضیحات : الیور یک پسر بچه است که توی نوانخانه بزرگ شده . اون قدر بهش ظلم می شه که از اون شهر فرار می کنه و راهی لندن می شه و اونجا به دست یک یهودی می افته که تیمی از بچه های دزد و ولگرد را اداره می کنه و الیور را نیز تحت حمایت خود قرار می دهد . اولیور کودکی خوش ذات و مهربان است که قادر به دزدی نیست و سرنوشت نیز اتفاقات زیادی را سر راه او قرار داده است …
توضیحات : «مک دونالد» سال ها دبیر بخش ادبی روزنامه «بوستون گلوب» بوده است و بسیاری از منتقدان ادبی آمریکا او را یکی از استادان مسلم ژانر ادبیات طنز جنایی در آمریکا می دانند. وی به نوشتن مجموعه رمان های دنباله دار جنایی علاقه داشت. مجموعه داستان های «فلچ» از معروف ترین مجموعه رمان های جنایی کشور آمریکا است و وی به همین خاطر نیز جوایز زیادی از نصیب خود کرده است. وی نوشتن این مجموعه را از سال ۱۹۷۴ شروع کرد. مجموعه رمان های «فلچ» ده ها میلیون نسخه در سراسر جهان فروش کرده است و جایزه ادبی «ادگار» را برای نویسنده اش به ارمغان آورده است. وی همچنین در سال ۱۹۹۲ بهترین نویسنده خارجی در جایزه ادبی مسکو شناخته شد.
توضیحات : میخائیل شولوخوف به سال ۱۹۰۵ در روستای کروجلنین در نزدیکی وشنسکایا در حومه جنوبی رود دن متولد شد. پدرش روستایی سادهای از نژاد روس و مادرش از اهالی اوکراین بود. در سال ۱۹۱۸ به سبب در گرفتن جنگ داخلی در ناحیه دن ناچار درسش را ناتمام گذارد و به ارتش سرخ پیوست تا در نبردهایی در برابر آخرین بازماندگان از هواخواهان ارتش سفید شرکت جوید. تاثیر این تجربه در آثار وی بطرز محسوسی آشکار است. وی نویسندهای واقعباور بود و در داستانهایش به مردم و انقلاب اکتبر پرداختهاست. رمان حماسی «دن آرام» از مهمترین آثار وی به شمار میرود که در چهار جلد از سال ۱۹۲۸ تا ۱۹۴۰ به نویسندگی آن مشغول بود. از معروفترین داستانهای کوتاه او داستان خال است که در دهه چهل شمسی در کتاب هفته ترجمه و چاپ شد. از دیگر آثار وی «آنها برای سرزمین پدریشان جنگیدند» و «زمین نوآباد» میباشد. شولوخف در سال ۱۹۴۱ برنده جایزه استالین و در سال ۱۹۶۰ برنده جایزه لنین در شوروی شد و در سال ۱۹۶۵ جایزه نوبل ادبیات به وی اهدا شد.
توضیحات : پوارو پرسید: جناب دکتر مورلی تشریف دارند؟ هرکول پوارو در تمام این مدت خدا خدا میکرد که مثلا دکتر مورلی بنا به دلایلی آن روز به مطب نیامده باشد یا تصمیم گرفته باشد آن روز مریض دیگری نپذیرد یا مثلا سرما خورده و حال و حوصله دندان کشیدن نداشته باشد. متاسفانه دعاهای پورارو مستجاب نشد. پسرک خود را عقب کشید و پوارو را به داخل دعوت کرد و در را بست. پوارو فهمید که سرنوشت آن روز سر سازگاری با او ندارد.
توضیحات : داستان از آنجا شروع میشود که آنتونی کید به عنوان کارمند یک تور سیاحتی در آفریقا مشغول کار است و توسط دوست خود جیمی ماک گراث تشویق به ماجراجویی و کنار گذاشتن شغل فعلیاش میشود. کنت استیل پیچ که زمانی در راس امور هرزوسلاواکی بوده، در یک شب مورد حمله افراد ناشناس قرار میگیرد و جیمی به کمک او میآید و به پاس این کمک، کنت استیل پیچ قبل از مرگش خاطراتش را به او واگذار میکند تا به ناشری بفروشد و مبلغ هزار لیره پول را برای خود بگیرد…