توضیحات : نزدیک بیک قرن ونیم از زمانی میگذرد که نخستین روزنامه بزبان فارسی انتشار یافت. ولی تعداد کتبی که درباره مطبوعات فارسی، تابحال بچاپ رسیده ، بزحمت بتعداد انگشتان یک دست می رسد: و در اینها نیز فقط بذکر نام نشریه، اسم مدیر، محل انتشار و امثال آن قناعت شده است. نگارنده، که یک سابقه ۲۴ ساله مطبوعاتی را پشت سر گذارده است. چندی قبل باین فکر افتاد که سعی کند، آئینه ای از وضع کلی مطبوعات موجود ایران، تهیه نماید، تا بتوان در آن، علاوه از مختصاتی که در کتب فوق آمده مسائل و مطالب دیگر را نیز تجزیه و تحلیل شده، تماشا کرد.
کشور ما، چند سالیست که مراحل اولیه یک سلسله تغییرات قابل مطالعه را می گذارند. تردیدی نیست که بسبب این تحولات کلی و اساسی اگرچه آرام، اجتماع ما گونه ای دیگر خواهد گرفت و چون مطبوعات خواهی نخواهی، باید خود را برای فردای دگرگونی یافته آماده سازند. تا قبول عام یابند، لذا ناچار از خود پردازی و برطرف ساختن نکات ضعف هستند. آئینه سیری در مطبوعات ایران سعی می کند این نوع نکته ها را روشن کند و دلایل شروع آمادگی را بنماید. نگارنده با تدوین این کتاب، در عین حال کوشش کرده سطح سنجشی بوجود آورد تا بتواند طرف استفاده مورخان و علاقه مندان بمطبوعات قرار گیرد. بدین منظور سال ۱۳۴۳ شمسی را بعنوان مبنای تحقیق انتخاب کرد. برای دقیقتر بودن این مبنا، ماه مهر را در جمع ماه های سال برگزید، و از این ماه نیز هفته چهارم را شاخص زمان قرار داد. این هفته، از نظر مطبوعاتی، دارای هیچگونه تفاوت و وجه امتیازی با سایر هفته های سال نیست، باستثنای پنجاه و دومین هفته، که روزنامه ها و مجلات بسبب فرا رسیدن نوروز ، شماره های مخصوص وکاملا متفاوت با سایر مواقع انتشار می دهند.
در این کتاب سعی شده است به سئوالاتی از این قبیل پاسخ داده شود: مطبوعات ما چه صورت و چه شکلی دارند؟ گروه بندی زمانی آنها چیست ؟ چطور اداره می شوند؟ چگونه تهیه می شوند؟ چه نوع مطالب و بچه سبب و نسبت در آنها بچاپ می رسد؟ طبیعت آنها چیست؟ چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ چگونه توزیع می شوند؟ و نویسندگان آنها چه کسانی هستند؟ در پایان یک ضمیمه بمتن اصلی افزوده شده که آخرین لایحه مطبوعات است…
توضیحات : نوشتن در تاریکی نمایشی از محمد یعقوبی است که در آبان و آذر ۱۳۸۹ پس از فراز و نشیبهای بسیار و حذف صحنهها و دیالوگها در سالن چهارسوی تئاترشهر بر صحنه رفت. این نمایش به دلیل استقبال مخاطبان در هفتههای آخر در دو سانس اجرا میشد. چند دوست روزنامهنگار با هم به تعطیلات شمال میروند. سپس صحنههایی از بازجویی نیما ، سفر شمال و سفر آلمان به تناوب اجرا شده و با صحنه با چشمبند یاران، پس از مرگ نیما پایان مییابد. این نمایش که پیش از این قرار بود با نام «ماهی دات بلاگفا» اجرا شود با ترفندهایی در شیوه اجرایی پس از شش بار بازبینی و با تغییر و حذف صحنههایی از شورای نظارت مرکز هنرهای نمایشی مجوز اجرا گرفت. به گفته محمد یعقوبی، «پیش از این مشکلی که با شورا داشتم، در واژه ها بود. اما در این نمایشنامه ماهیت چند صحنه مشکل ساز شده بود. از من خواستند یکی از لوکیشن های اصلی ام را به دلیل این که تداعی گر مکانی واقعی در کشور ماست حذف کنم، بنابراین دیگر لب زدن یا عدد ۲۵ به دادم نمی رسید. موقعیتی بود که نمی دانستم با آن چه کنم. برای برخورد با ممیزی در این نمایش سراغ ویدئو پروجکشن رفتم . این ایده دو روز پیش از اجرا به ذهنم رسید. در شکل واقعی اجرا میان صحنه های شاد و پرنشاط شمال و صحنه های سنگین و پرسکوت علی سرابی و مهدی پاکدل نوعی تعادل برقرار شده بود اما با تغییراتی که در نمایشنامه ایجاد شد، این تعادل از میان رفت. بنابراین تلاش کردم با استفاده از پروجکشن و سکوت و سکونی که با آن ایجاد می شد، این تعادل را برقرار کنم.»