توضیحات : با نزدیک شدن بانتهای نگارش دایی جان ناپلئون بنابر عادت احتراز از پایانهای تلخ، فصل دیگری بنام «مورخه» نگاشتم که ذکری از قهرمانان داستان یادشده است. سالیانی گذشت و انگاشتم که شایسته است اگر جلد دوّمی نیز تحریر مینمودم. این داستان خواه ادامه و خواه بسط آن رمان باشد. در هر صورت، نامش را مورّخه میگذارم.
توضیحات : کتاب دایی جان ناپلئون جزو پر فروشترین کتابهای ایرانی است و شخصیتهای آن الگوهای ملی هستند. به دیگر بیان، تبلور شخصیتهای کتاب را میتوان در جامعهٔ ایرانی یافت. کتاب دائی جان ناپلئون با لحنی طنز آمیز و دلنشین برخی صفات مردم ایران را در قالب داستانی پر نشیب و فراز و جذاب به ریشخند میگیرد. کتاب خواننده را ضمن لذت بردن از طنز شیرین کتاب به تفکر وا میدارد. شخصیت دایی جان ناپلئون تبلور قشر وسیعی از مردم ایران است که با ساده اندیشی بجای ریشه یابی و پرداختن به امور اصلی از طریق تفکر با خیال پردازی و رویا بافی همواره به اموری توجه میکنند که اصولا وجود خارجی ندارند و دچار توهم انگلیسی ترسی هستند. شخصیت سعید عاشق پیشه جوان و کم تجربه ایست که به قیمت شکست در عشقش در مییابد، پیروی از احساسات به نحوی کورکورانه عاقبتی جز سیلی خوردن از دست روزگار ندارد. ولی سعید در آخر داستان به لطف می و بیان شیوای مرشد و تکیه گاه خود عمو اسدالله حقیقت را مییابد. عمو اسدالله شخصیت دوست داشتنی و شیرینی را متجلی میسازد که تلخیهای روزگار از او مردی با تجربه و آسان گیر ساختهاست که زندگی در لحظه را به هیچ عشق یک طرفهای نمیفروشد. عمو اسدالله در بخشی پایانی از این کتاب در حالی که گیلاس شرابی برای سعید میریزد خطاب به سعید جوان میگوید «تن آدم تو کارخونه ننه آدم ساخته میشه ولی روح آدم تو کارخونه زندگی». این کتاب بدلیل طنز شیرین و تجسم هنرمندانه خصوصیات مردم ایران در غلبه احساسات بر خرد یکی از شاهکارهای ادبیات ایرانی به شمار میرود.