توضیحات : چند ثانیه مکث جلو آینه، و سومین رمانم «یک روبان سرخ برای شاهزاده ونوس» متولد شد. رمانی نه تاریخی و نه علمی و نه تخیلی و نه اجتماعی، که درهمتنیده از همهٔ اینها. در بحبوحهٔ یافتن سرنخها با کمک بازپرس، یک مهمانی شام داشتم. اما داستان جرقهٔ رمان در چند ثانیه این که؛ مهمانها از راه رسیدند و همه چیز به خوبی پیش رفت، در حالی که تمام مدت مهمانی، من درگیر تبوتاب عشق سروان شیری به خانم دکتر و شخصیت کتابدار رمان قبلی «معمای عشق ساعتی» بودم. بعد از رفتن مهمانها توی آینه نگاهی انداختم و متوجه برچسب چند لایهٔ مارک لباسم شدم که وارونه پوشیده بودم و تمام مدت مهمانی همان طور به تنم بود. ترسیدم از حواسپرتی که کار دستم ندهد. شدم دختری که سالهای نوجوانیاش را در دنیای مهآلوده و زیرزمینی سپری میکند و نشستم به نوشتن دنیای دخترک و نتیجهاش شد رمان «یک روبان سرخ برای شاهزاده ونوس». رمان را در هفت فصل نوشتم. هر فصل داستان مستقلی دارد که خوانندهٔ تیزبین از فصل یک سرنخهای اتصال فصلها به هم را درمییابد.
توضیحات : دخترم فرح، نام کتاب منتسب به خاطرات فریده دیبا مادر زن محمد رضا شاه پهلوی است. این کتاب، توسط فرح پهلوی «کاملا جعلی» خوانده شده است. فرح پهلوی، آخرین شهبانوی ایران و دختر فریده دیبا در این باره، چنین متذکر شده: «ظاهراً کتاب های زیادی به اسم من، مادرم، ملکه مادر و برادران شاه، در جمهوری اسلامی چاپ می شود که همه ساختگی است. بعد از این که کتاب من در خارج به فارسی چاپ شد، در جمهوری اسلامی دو جلد کتاب به نام «دختر یتیم» نوشته فرح پهلوی، چاپ کردند که ساختگی است. حتی کتاب «دخترم فرح» که به اسم مادرم چاپ شده نیز جعلی است و مادرم هرگز خاطراتی ننوشت. تازه در این کتاب نوشتند ترجمه انگلیسی، که مادرم هیچگاه انگلیسی صحبت نمی کرد». این کتاب لااقل ۸ بار در ایران تجدید چاپ شدهاست ولی اعتبار مطالب مندرج در آن مورد تردید است.