توضیحات : هوشنگ ابتهاج شاعر مشهور و محبوب معاصر بود که سرایش غزل و شعر نو را همزمان با هم آغاز کرد. او در شعر تحت تاثیر نیما یوشیچ و شهریار است. شهرت وی بیشتر به غزل سرایی می باشد. مضامین عاشقانه در اشعار ابتهاج رنگ و بوی اجتماعی تر به خود گرفته و نیز تجربه های شخصی در آثارش به خوبی نمایان است؛ همچنین تشبیهات بلیغ و رسا، استعارات زیبا و موسیقی واژگان را می توان در سروده های وی به کرات دید، شنید و خواند.”سایه” در سرایش تلاش کرده بود تا به سمت و سوی زبان مدرن پیش برود، هرچند که به اوزان فارسی نیز وفادار مانده است.
توضیحات : وقتی مرا دختر آراز صدا می زنی
می خواھم پرھای طاووس را چتر بگیرم
شانه به سر را سنجاق کنم به گیسوانم
و جفت قوی سفید شوم
بچرخم…بچرخم…بچرخم پیچ و تاب بخورم سر گیجه بگیرم و رھا شوم در آغوش زمین … بازوانت را به زمین ببخش.
توضیحات : در خلوت دلم ، در همنشینی با غمها ببین که چگونه میریزد اشک از این چشمها
این چشمهای خیس ، همان چشمهاییست که تو خیره به آن بودی در لحظه دیدار
میفهمی معنای دلتنگ شدن را ، میفهمی معنی انتظار را ؟
نه ! دلتنگی آن نیست که مرا اینگونه محکوم به سکوت کرده است
انتظار آن نیست که اینگونه مرا محکوم به بیقراری کرده است
خیالی نیست ، من همچنان با خیال تو سر میکنم پس بیخیال….