توضیحات : پنجره اتاقم درست به روی خیابان گشوده می شد و پنجره که باز می ماند من به آسانی می توانستم بیرون را تماشا کنم موقع روز تک درختی که پایین پنجره بود بر روی اتاقم سایه می افکند و شبها نیز چراغ برق کنار خیابان اتاقم را روشن می نمود. ساختمانهای مجلل و باشکوهی که در مقابل پنجره ام قرار داشتند به آن مغازه های کوچک و بزرگ که در پشت ویترین آنها گاهی….