توضیحات : مجموعه داستان «دزد و دلبر» از سه داستان کوتاه تشکیل شده که در فضای تهران معاصر در دهههای هفتاد و هشتاد شمسی میگذرد. شخصیتهای این داستانها هر یک درگیر بخشی از موقعیتهای ویژهای هستند که زندگی در کلانشهر تهران پیش رو میگذارد. فضا و روابط خانوادگی در داستان اول، موقعیتهای دانشگاهی و دانشجویی در بحبوحهی خیزش جنبش اصلاحطلبی در داستان دوم و روایتی حول محور کار و شرایط کارکردن زنان جوان در داستان سوم شالودهی کلی این مجموعه را بر می سازد. هر چند که در نظر اول رویکرد رئالیستی این داستانها به واقعیت زندگی معاصر پررنگ است، اما حضور جریانی از آیینهای اجتماعی، حکایات هزارویک شبی و پیوندهای فرهنگی و منطقهای کیفیت عاطفی این رئالیسم را شکل بخشیده است.
توضیحات : کتاب ۱۵۰ داستان کوتاه مجموعهای منتخب از داستانهای نویسندگان مختلف است. داستان، بازآفرینش رویدادها و حوادث به ظاهر واقعی است. داستان واگویی و تکرار واقعیت نیست. داستان فراوردهای است تخیلی که در جهان خود واقعی نمایانده میشود.
توضیحات : کسی که می خواهد قصه نویس خوبی شود حتما باید از همان دوران کودکی قصه بخواند و خیلی زیاد هم بخواند. اما این تاکید نباید کسی را به اشتباه بیندازد که مطالعه چنین شخصی تنها باید به قصه محدود شود. موضوع کار قصه نویس انسان و زندگی است. انسان یک موجود چند بعدی است و در مسیر زندگی خود با کل هستی در ارتباط بده و بستان متقابل است. پس نویسنده برای طرح درست ودقیق و کامل انسان در قصه هایش مجبور است به شناختی کامل از هستی، جهان، طبیعت، خود و سایر موجودات دست پیدا کند. او تاریخ و گذشته ای دارد و در این سیر تاریخی شکستها و پیروزیهایی را پشت سر گذاشته، آزمایشها و خطاهایی کرده، خام بوده و پخته شده تا به صورت امروزی در آمده است. پس نویسنده لازم است چیزی از تاریخ زندگی نوع انسان، تاریخ نژاد و کشورش و آداب و رسوم ملت خود بداند. از دیگر سو، انسان تنها بعد مادی و جسمانی ندارد و دارای جنبه ای عمیقتر و پیچیده تر ـ که از آن به بخش روحی ومعنوی یاد می کنند ـ است و باید این جنبه را هم به خوبی شناخته و مطالعاتی نیز در این زمینه داشته باشد. از جمله یک نویسنده باید در زمینه های مذهبی، سیاسی، اجتماعی، روان شناسی و مردم شناسی وغیره مطالعات عمیقی انجام دهد. پس از طی این مراحل او بایدبا دید و زاویه ای جدید به پیرامون خود نگریسته و جنبه های جدیدی از موضوعات را کشف کند. او باید بتواند بر آفت بزرگ «عادت» و «روز مرگی» غلبه کند و هیچ چیز را عادی و معمولی تصور نکند بلکه به هر چیز و هر کس چنان نگاه کند که گویی اولین بار است آن را می بیند. آنگاه است که در میان همین جریانها و پدیده های از نظر دیگران معمولی زندگی، چیزهایی را خواهد دید و کشف خواهد کرد که بقیه متوجه آنها نشده اند.