توضیحات : کتاب حاضر کتابی درباره بودن است و میتوانی با آن، خودت را جشن بگیری. تلاش برای شدن، مسابقهای بیسرانجام است که تمام عمر بشر را میگیرد. با دور شدن از سردرگمی کسی شدن، میتوانی دریابی که وضعیت اکنون تو به اندازه کافی، شاد و آرامبخش است. میتوانی ماتمکدهای را که از هستیات ساختهای ترک گویی، و با بودن خود، جشنی به پا کنی. با کنار زدن بیماریهای امروز که جهان را به جایی غیر زیست تبدیل کرده است، میتوانی گامی به سوی خود برداری؛ خودی که به خودی خود، مقدس است. با آشتی با خود، خودت را میپذیری، بدون اینکه هزینهای کرده باشی. لازم نیست عیبهایت را بپوشانی، تو بدون نقص هستی.
توضیحات : دورنمای خالی است، کسی نیست. تنها انتظاری بیرنگ و بیشکل. انتظاری برای هیچ. و این حالت در ماست مثل هوائی که با هوا مخلوط شده است. به هیچ چیز شباهت ندارد. اگر داشت هم شاید مثل یک لحظه احساس خستگی و یا کسالت بود. این انتظار همیشه وجود نداشته است. ما هیچ وقت چنین هیچ چیز و هیچ کس نبودهایم. در کودکی همه چیز بودهایم و خداوند تنها قسمت کوچکی از دارائی ما بود. چیزی مثل یک شاخهٔ کوچک گیاه در یک علفزار. در اواخر کودکی بود که انتظار آغاز شد. پس از مرگمان بود که شروع کردیم به انتظار کشیدن. چند قدمی از کودکی بیرون میآئیم. بعد خیلی زود میایستیم، مثل یک ماهی که بر روی ماسهها افتاده، مثل کسی هستیم که درون مرگ خود قدم میزند…