توضیحات : زندگی در عصر ما بیش از روزگاران گذشته، خستگی به بار می آورد، و گاه زخمهای زندگی همانطور که صادق هدایت گفته است: « … مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد…» و باید این خستگی ها و این زخمها را از تن و روح بیرون کشید. تا روحان نمیرد و زندگانیمان شادمانه باشد. برای شاد بودن و شادمانه زیستن چه باید کرد؟ باید فرصتی هم برای خندیدن و خنداندن داشت و برای خندید و خنداندن هم شوخیهای خوشمزه و لطیف دانست. کتاب شکرخند کوششی است برای این مقصود تا در هر جمع و محفلی، و در هر سفر و گل گشتی، زندگی شما را خندان نگاه دارد.
توضیحات : بعد از موفقیت و استقبال گرم نوجوانان و جوانان عزیز از انتشار کتابهای لطیفه های مدرسهای و سینمائی و پزشکی و دیپلماتیک، بر آن شدیم که سه کتاب دیگر با نام های لطیفه های دریائی فضائی و اداری منتشر نمائیم و مترصد هستیم که با جمع آوری و ترجمه و نگارش سوژه ها و مضمونهای طنزآمیز و کمدی درباره مسائل و موضوعات دیگر انتشار دهیم. این سری از کتابها احتمالا لطیفه های ملل و لطیفه های ورزشی، لطیفه های سیاسی و لطیفه های تاریخی است.
ما ضمن تشکر از استقبال شما عزیزان از انتشار این سری کتاب ها، دست همکاری به سوی شما دراز می کنیم و خواستار همکاری و فعالیت شما در این زمینه هستیم تا شاید از این طریق اولا بتوانیم استعدادهای نهفته را شکوفا سازیم و در ثانی مجموعه ای از لطیفه ها و نکته ها و مضامین طنزآمیز را گردآوری نمائیم و این موضوعات را روز به روز تکمیل تر، کاملتر و جامع تر کنیم.
و هم چنین چون انتشار دو کتاب از لطیفه ای روستائی و محلی در برنامه کارمان است، از جوانان و نوجوانان عزیز روستائی و شهرستانی تقاضا داریم که در انتشار این دو مجموعه ما را یاری دهند.
به این امید که در آینده ای نزدیک مجموعه کاملی از لطیفه ها و سوژه ها و مضمونهای مختلف در اختیار داشته باشیم. در انتظار همکاری صمیمانه و نیز راهنمائیها و انتقادهای مثبت و سازنده شما عزیزان هستیم. کتابی که پیش روی دارید، لطیفه های دریائی نام دارد که مجموعه ایست از مضمون ها و لطیفه ها و نکته های دریایی.
توضیحات : همان گونه که اطلاع دارید در ادبیات اقوام و ملل جهان به غیر از حماسه ها و زمانها و اشعار و امثال و حکم و قصه های شیرین و پندآموز و داستانهای عبرت آموز و مضمونهای عارفانه و معنوی، پدیده دیگری بنام نکته ها و لطیفه های کوتاه وجود دارد که بدلایلی این نکته ها و لطیفه های کوتاه به رشته تحریر نگاشته نشده و اکثر آنها به طور محاورهای و مکالمه ای و شفاها بین مردم رد و بدل می شود و یا احیانا برخی از آنها در صفحات فکاهی و طنز تشربات مدتی بعنوان چاشنی و نمک با عنوانهای نظیر پارکینک جوک، لبخند پارتی، زنگ تفریح، قاراشمیش هردمبیل، پارازیت، به زیور چاپ آراسته می شود.
نگارنده بر این باور است که طبقه بندی و منفک کردن و جمع آوری نمودن این نکته ها و لطیفه های شفاهی در جزوه و یا کتابی کوچک ولو مختصر و مفید، راه گشائی خواهد بود برای تهیه و تنظیم مجموعه ای بزرگ از این طنزهای محاوره ای و شفاهی. لذا تصمیم گرفتم ضمن طبقه بندی کردن این نکته ها و لطیفه های کوتاه به قسمت هائی نظیر طنزها و لطیفه های دبستانی، پزشکی، ورزشی، خانوادگی، اداری، سیاسی و… اولین مجموعه را با نام طنزهای دبستانی منتشر نمایم.
توضیحات : در عصر ماشینی که فعالیت جسمی و روانی ساعات زیادی از شبانه روز را بخود اختصاص داده و انسان را دچار خستگی مفرط ناشی از تلاش و تفکر نموده و گریزی هم نیست، جا دارد در لحظات کوتاه فراغت با مطالعه سرگرم شده و گاهگاهی جهت تنوع، خواندن با تعریف لطیفه خالی از لطف نیست، باین منطور مجموعه کوچکی از لطیفه و کاریکاتور جمع آوری شده تقدیم می گردد. امید است لحظاتی چند انبساط خاطر عزیزان فراهم شود.
توضیحات : در این کتاب در مجموعه ای مختصر به معرفی سرداران طنز ایران پرداخته شده و شش چهره معروف و نامدار ادبی معرفی شده است: سوزنی سمرقندی، ملانصرالدین، عبید زاکانی، سید اشرف الدین حسینی، ایرج میرزا و استاد علی اکبر دهخدا که از نظر مولف سرداران طنز ایران هستند و بیشترین نقش را در زمینه طنز وو انتقاد و فکاهت و هجو و هزل در زبان و ادبیات فارسی داشته اند.
توضیحات : لطیفه های این کتاب را از دو زبان عربی و فرانسه ترجمه کرده ام و در این صورت نباید تصور کرد که چون نام کتاب لطیفه های ملل است، به همه زبانهای دنیا مثل چینی و هندی و… تسلط دارم. بلکه لطیفه ها از زبانهای مختلف به مطبوعاتی که به این دو زبان منتشر شده، راه یافته و من از آنها بهره برداری کرده ام.
خواستم جوکها و کاریکاتورهای هر ملت را جداگانه با نام همان ملت بیاورم و این کار لطفی داشت. ولی ضمن کار متوجه شدم که بسیاری از آنها از کشوری به کشوری و از زبانی به زبانی دست به دست گشته اند و لطیفه های جهانگیر، کم کم تابعیت و ملیت خود را از دست داده اند و از این جهت جنبه بین المللی یافته اند…
توضیحات : روزي ملا با پسرش به دهي ميرفتند. ملا پسر را سوار خر كرده خودش پياده راه ميرفت. چند نفر در راه گفتند: ببينيد اين پسر سوار خر شده و پدر پيرش از عقب او پياده روان است. پسر ملا به پدرش گفت: ديدي پدر من گفتم خوب نيست كه شما پياده باشيد و من سوار گردم. قبول نكرديد ديگران هم همينطور ميگويند حالا سوار شويد من پياده خواهم آمد.
ملا سوار شده پسرش پياده به دنبالش روان بود، در راه جمعی گفتند: پدر با كمال بي انصافي سوار شده و پسر جواني را كه با سرد و گرم آشنا نيست در عقبش پياده ميبرد. ملا پسر خود را هم سوار خر كرده خودش هم سوار بود راه افتادند. هنوز چند قدمي نرفته بودند كه دو نفر عابر آنها را از بي انصافي كه كرده و در هواي گرم دو پشته سوار شده بودند ملامت نمودند. ملا و پسرش از الاغ پايين آمده هر دو پياده از عقب الاغ به راه افتادند.
چند قدم كه رفتند باز شخصي رسيده گفت: خدا شعور بدهد دو نفر نادادن در عقب الاغ در اين هواي گرم پياده راه ميروند. ملا غضبناك شده گفت: حرف شما صحيح است ولي راهي براي رهائي ما از زبان مردم پيدا كنيد تكليف خودمان را زود ميتوانيم معلوم كنيم.
توضیحات : مجموعه ای از لطیفه های بامزه و خنده دار
شریک جرم :
رئیس به کارمند: آقا شما دیروز کجا تشریف داشتید؟
کارمند: جناب رئیس دیروز همسرم وضع حمل کرده بود.
رئیس: وضع حمل خانم شما، به شما چه مربوط است؟
کارمند: آخه من هم شریک جرم بودم!
توضیحات : در این کتاب جوک و لطیفه هایی با موضوع ماشین و اتومبیل گردآوری شده است.
مهیا کرده ام صد تا لطیفه
ز داشبرد و ز لاستیک و قطیفه
که تا ظاهر کنم خنده به لبها
لب بی خنده چون زاز و نحیفه
توضیحات : مجموعه ای از قطعه ها و لطیفه های طنز
مردی نگران در کوپه قطار نشسته بود که ناگهان دزدی با تپانچه وارد شد و گفت:
زود باش هر چی پول داری رد کن بیاد!
مرد مسافر که مرتب می لرزید گفت:
هیچی پول ندارم می توانی جیبهایم را بگردی.
دزد: تو که پول نداری و خاطرجمع هستی، چرا تا وارد شدم، ترسیدی؟
مرد مسافر: فکر کردم بازرس قطاره و برای بلیط آمده، چون بلیط هم ندارم.
توضیحات : بسیار کسان این داستانهای لطیف و کوتاه را فقط به منظور سرگرمی و تفریح خاطر میخوانند و گاه به ساده دلی و بلاهت گوینده و قهرمان آن نیشخند تمسخر میزنند. اما همان کسان اگر کمی بیشتر در آنها دقیق شوند میبینند که هر یک از این مطالب ساده چه معانی عمیق و عبرت انگیزی دارد؛ و اگر کمی بیشتر دقیق شوند کم کم ملانصرالدین را در وجود خویش مجسم مییابند و دستار او را بر سر و قبای وی را بر تن خویش میبینند. راستی کدام یک از ما میتواند ادعا کند که دست کم در مدتی کوتاه از زندگانی خویش ملانصرالدین نبوده و کارهای ملانصرالدینی نکرده است و. . و صاحبدلان میدانند که در این گفتگو حق با نویسنده این سطور است و ملانصرالدین بیچاره خود را سپر بلای ما کرده است تا خطاها و ندانمکاریهای خود را بار او کنیم و بدان بخندیم و در آنجاها که محک تجربه به میان میآید و باد مهرگان بر من و تو میوزد از مواعظ او عبرت نگیریم و روی ملا را سفید کنیم!
توضیحات : کتابی که پیش روی دارید از سری کتابهای طنزآمیز و لطیفه هایی است که لطیفه های پائیزی نام دارد. قبلا با همین نام کتابهایی تحت عنوان لطیفه های پزشکی، لطیفه های مدرسه ای، لطیفه های دیپلماتیک، لطیفه های سینمایی، لطیفه های دریایی، لطیفه های فضایی، لطیفه های اداری و لطیفه های ملل را منتشر کرده ایم. امیدواریم در آینده بتوانیم این لطیفه ها و نکته ها و آثار طنزآمیز و فکاهی را که صرفا به خاطر انبساط خاطر و تفریح و سرگرمی شما تهیه و تدوین می شود، هر چه بیشتر کامل تر و جامع تر کنیم و مجموعه ای فکاهی از مضمون های مختلف تقدیم شما عزیزان نمائیم…