توضیحات : عمران صلاحی زندگینامه خودنوشتش در معرفی خود چنین میگوید: «نامم عمران است و فامیلم صلاحی. نام کوچکم را عمویم مراد انتخاب کرده است؛ از قرآن و سوره آل عمران. ترکها به من میگویند عیمران و فارسها گاهی با کسره و اکثرا با ضمه صدایم میکنند… هم اسفند ۲۵ در تهران متولد شدهام؛ چهارراه گمرک امیریه. البته نه وسط چهارراه، اگر چه گفتهاند خیرالامور اوسطها. و اما زندگی ادبی و هنری من. قدیمترین شعر و نوشتهای که از خودم پیدا کردهام، تاریخ پنجشنبه ۳۷/۱۱/۳۰ را دارد. برخلاف تصور خواننده، خیلی غمانگیز است.» او سپس به خاطرهی مرگ خواهرش و سرودن اولین شعرهایش برای او اشاره میکند. صلاحی پس از فراغت از تحصیل از دبیرستان وحید (تهران) در سال ۱۳۴۱ به همکاری با روزنامه توفیق پرداخت و همانجا با پرویز شاپور آشنا شد. سال ۱۳۴۷ چاپ اولین شعر نیمایی در مجله «خوشه» به سردبیری احمد شاملو را به همراه داشت. در سال ۱۳۴۹ کتاب «طنزآوران امروز ایران» را با همکاری بیژن اسدیپور منتشر کرد. سپس در سال ۱۳۵۲ به استخدام رادیو درآمد و تا سال ۱۳۷۵ که بازنشسته شد، به این همکاری ادامه داد. او همچنین سالها همکار شورای عالی ویرایش سازمان صداوسیما بود. «طنزآوران امروز ایران»، «گریه در آب»، «قطاری در مه»، «ایستگاه بین راه»، «پنجرهدن داش گلیر و آینا کیمی» (به زبان ترکی)، «حالا حکایت ماست»، «رؤیاهای مرد نیلوفری»، «شاید باور نکنید»، «یک لب و هزار خنده»، «آی نسیم سحری»، «ناگاه یک نگاه»، «ملانصرالدین»، «باران پنهان»، «از گلستان من ببر ورقی»، «هزار و یک آیینه»، «گزینهی اشعار» و «مرا به نام کوچکم صدا بزن» (گزینهی شعرها) از جمله آثار منتشر شدهی این شاعر طنزپرداز هستند.