توضیحات : همه ما از کودکی محقق هستیم، چیزی که بچه را وامیدارد اسباب بازی خودش را اوراق کند همان روحیه تحقیق است. روحیه تحقیق ما برای دخالت توی زندگی مردم و توی مراکز آموزشی برای تحقیقاتی که اثری و یا اثر مثبتی برای ما ندارد هرز میرود. باید سؤالات خوب داشت تا به جوابهای خوب رسید، سؤالهای اساسی و یک سؤال خوب و اساسی این است که من کی هستم؟ انرژی تحقیق باید صرف خودپژوهی بشود. یک تحقیق گسترده که نیاز به وقت زیادی دارد. آدم خوب کسی است که خودش را خوب بشناسد
توضیحات : کتاب روی موج شادی نوشتهی محمدرضا زادهوش، شامل مطالب و داستانهایی کوتاه برای خودشناسی و درک معنای حقیقی زندگی است. لطیفههای زننده، شوخیهای زشت، قهقهههای بلند و دلهایی که خوش نیست. گوهر اصلی انسان شاد است، نیاز به لطیفه و قلقلک ندارد. خودشناسی رفتن روی موج شادی است، نفوذ به اعماقی که در آن به دست آوردن و از دست دادن و زمان مطرح نیست و غمی وجود ندارد. خوشحالی در آنجا موج میزند، یک شادی ژرف که به چیزی تکیه ندارد و از دست رفتنی نیست.
توضیحات : انسان، پژوهش درباره خود، خودی را که در دسترسترین است، رها کرده، و به پژوهش درباره گذشتههای دور و آینده نارسیده پرداخته است. حاصل، به دست آوردن اطلاعات فراوان درباره چیزهایی است که به کار زندگی نمیآید، و دستیابی به مدارک و القابی که ناخود را فربه و خود را لاغر میکند. محروم شدن از زندگی، و سرگردانی در بیابان سوزان ناآگاهی، ویژگی انسان امروز است.
در بخشی از کتاب کاوشی در اعماق میخوانیم:
انسانها از لذتی به سوی لذتی دیگر حرکت میکنند. گاه در آن میمانند، و پافشاری میکنند، تا روزگار، آنها را جدا کند، و یا خود، از آن جدا میشوند. آدمهایی هستند که از وضعیت خود، لذت میبرند؛ چون واقعاً لذت دارد، آدمهایی هستند که وضعیت آنها چندان خوب نیست؛ ولی از آن، لذت میبرند. روزی موقعیت همه اینها از میان میرود، گیرم که موقعیت آنها به مرگ متصل شود، بیماری، میان لذت آنان نیاید؛ ولی مرگ خواهد آمد. هرجور که حساب کنی، لذت عارف، چیز دیگری است، لذت بردنهای رقتبار نیست.
توضیحات : فرهنگ دوست داشتن، تلاشی کوچک برای کشف اسرار بزرگ سرزمین عشق و کوششی برای گسترش فرهنگ دوستی است. مهمترین دغدغه جاهلان، تبدیل جنایت به فرهنگ عمومی بشر شده است. انسانی که در طول زندگی خود، در پی دعوا، شتاب، تقلید، مسابقه، جایزه و دریافت امتیاز است، نمیتواند مرکز عشقورزی خود را فعال کند، و در دام نفرتاندوزان، از حیات معنوی، محروم خواهد شد. بودن، خود بودن، و عشق ورزیدن به تنهایی، ارزشمند است. بدون مبنای عشق، نمیتوان امیدی به مفید بودن داشت. هنرمندی میتواند راوی رابطه لیلی و مجنون باشد؛ ولی از عشق، هیچ نداند. فراگیری هنر عشقورزی، یکی از نیازهای اصلی انسان در هر جایی از دنیا و در هر حرفهای به شمار میرود که فراگیری آن، به فراموشی سپرده شده است.
توضیحات : کتاب حاضر کتابی درباره بودن است و میتوانی با آن، خودت را جشن بگیری. تلاش برای شدن، مسابقهای بیسرانجام است که تمام عمر بشر را میگیرد. با دور شدن از سردرگمی کسی شدن، میتوانی دریابی که وضعیت اکنون تو به اندازه کافی، شاد و آرامبخش است. میتوانی ماتمکدهای را که از هستیات ساختهای ترک گویی، و با بودن خود، جشنی به پا کنی. با کنار زدن بیماریهای امروز که جهان را به جایی غیر زیست تبدیل کرده است، میتوانی گامی به سوی خود برداری؛ خودی که به خودی خود، مقدس است. با آشتی با خود، خودت را میپذیری، بدون اینکه هزینهای کرده باشی. لازم نیست عیبهایت را بپوشانی، تو بدون نقص هستی.