توضیحات : چنان قوی باش که هیچ عاملی، آرامش فکر تو را بر هم نزند. درباره سلامت، شادمانی و خوشبختی سخن بگو. محاسن و مزایای دوستانت را به آنان گوشزد کن. در هر چیز، جنبه روشن آن را ببین. همیشه در باره بهترین پیشآمدها فکر کن. از موفقیت دیگران همان قدر خوشحال باش که از موفقیت خودت خوشنود میشوی. به اشتباهات گذشته فکر مکن، اما از آنها درس بگیر. شاد باش و به دیگران لبخند بزن. آن قدر بزرگ باش که نگران نشوى، آنقدر نجیب و موقر باش که خشمگین نشوی، و آنقدر شاد باش که اجازه ندهی مشکلی بروز کند.
توضیحات : از کودکی به یاد داریم که ما را به ارتباط با محیط و افراد تشویق کردهاند و بسیار شنیدهایم که انسان موجودی اجتماعی است و بدون برقراری ارتباط با افراد پیرامون خویش دچار انزوا و افسردگی خواهد شد. اما آیا به ما گفتند که اول باید با خودمان و درون خودمان ارتباط برقرار کنیم؟ شاید هم گفته باشند ولی به یاد ندارم روش انجام این کار را در کودکی لااقل به من یاد داده باشند! پیش از آنکه دیگران را قضاوت کنیم ابتدا باید خود را قاضی کرده و خویش را محکوم یا رها کنیم؛ در غیر این صورت خودمان را گم میکنیم.
اغلب انسانها از خودشان میترسند، برای همین دوست دارند بیش از آنکه با خودشان ارتباط برقرار کنند، به دیگران رجوع کنند. تنها شدن با خود نه به معنای قفل کردن درها و بستنشان به روی خود، که به معنای خود را شناختن است. ما اگر خودمان را نشناسیم بقیه را هم نخواهیم شناخت و با این خیال که معاشرت سازنده ای با سایرین داریم به گول زدن خود و پوشاندن عیبهایمان ادامه خواهیم داد. کسانی که عیب خود را خودشان پیدا نکنند آن را از بقیه خواهند شنید و از آنها خواهند رنجید؛ در چنین حالتی فرد میتواند به آگاهی برسد و هم صحبتی با کسانی را که مثل خودش از برملا شدن عیبهای خود ناراحت شده و در آشکار کردن عیوب سایرین پیشرو هستند، به پایان برساند و به خودشناسی روی بیاورد یا باز از تنهایی بترسد و به پیمودن مسیر اشتباهی که در آن گام نهاده، ادامه دهد.
واقعاً چرا انسانها از خود هراس دارند؟ حقیقت آن است که آدمی متشکل از رفتارها و افکار خویش است. کسی که از خلوت با خود میترسد از رفتارها و افکار خویش و مخصوصاً از اصلاح آنها هراس دارد.
توضیحات : کتاب به سوی موفقیت نوشته محمد نظری گندشمین راهکارهایی ارائه میدهد، که میتواند به شما کمک کند تا بعد از شکست، راحتتر به سمت موفقیت حرکت کنید. بعضی از ما فکر میکنیم که واژه «شکست» متضاد کلمه «موفقیت» است. به عبارت دیگر «شکست» را به صورت «عدم موفقیت» و پایان تلاش تعریف میکنیم. این طرز فکر عوارض جبران ناپذیری دارد. شاید الان که دارید این نوشته را میخوانید به نظرتان بدیهی بیاید که شکست یعنی قدم اول برای کسب موفقیت، اما بسیاری از ما وقتی شکست میخوریم، نمیتوانیم آن را بپذیریم و آن را دست مایه موفقیتهای بعدیمان کنیم. شاید دیدهاید که پدر و مادر وقتی چیز تازهای به کودک خود یاد میدهند با هر بار شکست، سعی میکنند او را دلگرم کنند. کودکشان را تشویق میکنند تا دوباره و چند باره آن کار را انجام دهد. آنها خوب میدانند که کودک، رفته رفته در مسیر موفقیت قرار خواهد گرفت اما آیا همین افراد هنگامی که خودشان هم با شکست مواجه میشوند، همین رویه را در پیش میگیرند؟ شکست میتواند پلی به سوی موفقیت باشد.