توضیحات : این کتاب طرح کلی روابط اجتماعی ایران را در دوره حکومت نادرشاه افشار مورد بررسی قرار میدهد. این اثر تحقیقی همراه با مدارک مستند، روایتی ست واقع گرایانه تر از بسیاری از تواریخ فارسی در مورد نادر و سلسله ی افشاریه. بر خلاف اغلب تواریخی که به فارسی نوشته شده، در این کتاب دوران هفده ساله ی حضور نادر، از ظهور او در خراسان تا کشته شدنش، بر مبنای دلایل و شواهد مستند و به مراتب واقع بینانه تر بررسیده شده است؛ بجز سال های اولیه که مردم از تسلط افغان ها و ترک ها بر کشور به تنگ آمده بودند و صادقانه در خدمت نادر بودند تا بیگانگان را از خاک خود بیرون کنند، لشکر کشی های طولانی و طاقت فرسای بعدی نادر، محروم کردن جنگجویان از غنایم جنگی، تعویق پرداخت حقوق عساکر، گرسنگی، بیماری، جریمه، اعدام و…، سبب نارضایی شدید قشون گردید. در گزارش یک مامور روسی (کالوشین) که در ۱۷۳۹ به پترزبورگ نوشته، آمده است که؛ “جنگجویان آشکارا شاه را فحش و ناسزا می گویند و خدا می داند که این وضع چه حادثه ای از طرف قشون برای شخص اعلیحضرت به بار خواهد آورد”. سفیر کبیر وقت روسیه در ایران، در سال ۱۷۴۷ وضع قشون را چنین ارزیابی می کند؛ “تمام ارتش او در چنان درماندگی ست که او حتی نمی تواند از عهده ی دشمنان داخلی خودش هم برآید… هیچ امیدی وجود ندارد (حتی) اگر تمام ایرانیان به خدمت احضار شوند”. در حالی که وقایع نویسان ایرانی و برخی از مولفان غربی نادر را “ناپلئون شرق” و “اسکندر مقدونی دوم” می نامند و او را تحسین و تمجید می کنند. مدارک مربوط به سیاست مالیاتی نادر گواهی می دهند که سنگین ترین مالیات ها برای مردم، تهیه ی آذوقه، علیق، پول، مهمات، اونیفورم و غیره برای سپاهیان، ویرانی واحدهای تولید کشاورزی در ایران، در نیمه ی دوم قرن هیژدهم آغاز گردید و سبب زوال عمومی اقتصاد کشور شد و این امر نیز تضادهای طبقاتی را تشدید کرد.
توضیحات : این مجموعه شرح یکی از وقایعی است که به کشور عزیز ما گذشته و بیان جنایات مردمی است که در ادوار گذشته عامل اصلی بدبختی و عقب افتادگی ملت ایران بوده اند. بدین جهت شایسته است که این واقعه تاریخی در اختیار همگان قرار گیرد تا هموطنان گرامی، با هوش سرشار و موشکافی دقیق خود این این جنایات را بررسی نمایند. باشد که از آن عبرت گیرند و برای خوانندگان عزیز فایده در برداشته باشد. در این مجموعه سرگذشت رادمردان و جانبازان نامور ایران که با نثار خون خود آبرو و حیثیت کشور را خریده اند، از نظر شما می گذرد و حوادث تلخ و شیرین آن را به یاد شما می آورد…
توضیحات : شامگاهان بود که آفتاب زمستانی رنگ زردش را نشان می داد. حالا آخرین رمه های اسب و گله های گوسفند از یکانه دروازه حصار ابیورد بدرون رفته، گاواره چرانان با بانگهای پیاپی خود گاوان سرمست را از پل چوبی که بر فراز خندق بود، می گذرانیدند. براتقلی بیک دیده بان حصار، از فراز برجی که در سمت راست دروازه بود، بهر سوی دشت نگریسته و به حیدرقلی که جارانداز یا به گفته اهل محل هو انداز دروازه بود، بالای برج سمت چپ ایستاده بود، آواز داد:
“حیدرقلی دیگر کسی را نمی بینم. بو سرنا را بگذار و دعا کن که روز بی وقت است.”
حیدرقلی که تاکنون کاهی طبل میزد و گاهی سرنا می نواخت، آن دو آلت را کنار گذاشته، دستش را بیخ گوش برده، با آواز بسیار رسایی که در هر سوی دشت پیچید، این سخنان را گاهی ترکی و گاه فارسی با آهنگ قرائی برخواند:
ای قافله امید یک دم بشتاب
ای رهرو درمانده بیا یار اینجاست…
توضیحات : گویند که روزی نادرشاه با سید هاشم خارکن که مردی زاهد و قناعت پیشه بود، در نجف ملاقات کرد. نادر رو کرد به سیدهاشم و گفت:
شما واقعا همت کرده اید که از دنیا و تعلقاتش گذشته اید.
سید لبخندی زد و گفت:
برعکس شما همت کرده اید که از آخرت گذشته اید.
توضیحات : لارنس لاکهارت تاریخ نگار، پژوهش گر و ایرانشناس بریتانیایی است که از سال ۱۹۲۴ به مدت ۳۰ سال بهطور مرتب به ایران رفتوآمد داشت و بیشتر این ایام را در ایران زندگی کردهاست. از آثار او میتوان کتابهای نادر شاه (لندن ۱۹۳۸) و انقراض سلسلهٔ صفویه را نام برد؛ همچنین او جزو نویسندگان مجموعهٔ تاریخ ایران کمبریج بودهاست.
سخن مترجم : من برای تهیه این کتاب رنج فراوان بردهام، مدت چند سال منابع و مدارک ایرانی و خارجی را از نظر گذراندهام و به این نتیجه رسیدهام که الحق و الانصاف از میان کتابهایی که تاکنون درباره نادرشاه انتشار یافته کمتر کتابی مانند نادرشاه لکهارت انگلیسی که مدت چندین سال مؤلف آن با تحمل زحمات طاقتفرسا و کاوش در کلیه منابع معتبر دنیا مدارک متقن تردیدناپذیری برای تهیه آن بدست آورده و در سال ۱۹۳۸ بزبان انگلیسی در انگلستان بحلیه طبع آراسته شده است محل اعتماد و توجه تواند بود. لکهارت برای نگارش این کتاب توانسته است از تنها نسخه خطی تاریخ سلطنت نادر نگارش محمد کاظم که در کتابخانه (وستو کوودنیای) Vosto Kovedeniya لنینگراد مضبوط است عکس برداری نماید و کلیه مدارک موجود در کتابخانههای بزرگ جهان اعم از پرتقال و اسپانیا و هندوستان و فرانسه و آلمان و هلند و عراق و غیره را بدست آورد.
بنابراین کتابی که اینک از نظر خوانندگان عزیز میگذرد و بزعم من برای کلیه طبقات ایرانی قابل استفاده خواهد بود اقتباسی جامع از نادرشاه تألیف لکهارت با تطبیق دقیق آن با منابع مورد اعتماد ایرانی است و بجرئت میتوانم بگویم این نخستین بار است که کتابی باین تفصیل و دقت درباره نادرشاه انتشار مییابد و امیدوارم در این دوران رستاخیز ملی و بیداری وجدان ایرانیان مطالعه این اثر مفید شیفتگان مجد و عظمت ایران را در باز یافتن عوامل افتخار و عزت و سربلندی کشور خویش در دنیا کمک مؤثری نماید.
توضیحات : حاوی نامه های طبيب فرانسوی نادرشاه از شخصيت و ويژگيهای نادرشاه افشار. این کتاب مشتمل بر دو نامه از بازن فرانسوی, پزشک نادرشاه به روژه، درباره شرح حال نادر شاه و اوضاع ایران بعد از اوست. در تاریخ نادرشاه کتاب ها تالیف شده و تحقیق ها به عمل آمده است ولی انصافا نوشته بازن که خود معاصر با نادرشاه و در خدمت آن شهریار بوده چندان ساده و بی پیرایه و بی طرفانه است که تاثیری خاص می بخشد و خواننده را مجذوب میکند. در اهمیت این کتاب همین بس که با وجود کوچکی حجم خود یکی از منابع اصلی مورخین اروپایی از قبیل لکهارت انگلیسی بوده است.
توضیحات : جهانگشای نادری نوشتهٔ میرزا مهدی خان منشی استرآبادی -منشی و مورخ نادر شاه افشار است. محتوای کتاب دربارهٔ تاریخ ایران در اوایل سده ۱۲ خورشیدی/اواسط سده ۱۲ قمری و زندگی نادر شاه و لشکرکشیهای وی به مناطق مختلف است. این کتاب نثری فنی و مصنوع دارد و در آن از واژههای عربی بسیاری استفاده شدهاست. این کتاب مهمترین اثر مربوط به تاریخ ایران در زمان نادر است و چون نویسنده از نزدیکان نادر بودهاست و حوادث را به چشم خود دیدهاست، ارزش بسیار بالایی دارد.
نام این کتاب در متون تاریخی معاصر آن، تاریخ نادری ضبط شده و ظاهراً بعدها به جهانگشای نادری شهرت یافتهاست. البته در خود کتاب جهانگشای نادری نام کتاب، «روزنامچه ظفر» ضبط شدهاست. کتاب، گزارش رویدادهای تاریخی ایران را از ۱۱۲۱ تا ۱۱۶۱ قمری (یک سال پس از مرگ نادر شاه) دربردارد. مؤلف در خاتمه کتاب، به وقایع پس از مرگ نادرشاه اشاره کردهاست. همچنین نویسنده به تقلید از جوینی و بر شیوهٔ وصافالحضره شیرازی از نثری متکلف و سنگین و فنی استفاده کردهاست.
مطالب کتاب مختصر و به دور از اطناب کلام و حشو نگاشته شدهاست و از این جهت و هم از نظر متکلف بودن با نثر ساده -و در عین حال معمولاً پریشان- دورهٔ صفوی که کلام را به درازا میکشاند، تفاوت دارد. این کتاب از این جهت که مصنف آن از نزدیکان نادر بودهاست و بیشتر حوادث را به چشم خود دیدهاست، ارزش بالایی دارد. البته محتوای کتاب تاحدودی متملقانه نوشته شدهاست، به استثنای آخر کتاب که ماجرای قتل نادر و فرزندانش را شرح میدهد و بالطبع از خوشامدگویی به دور بودهاست. برخی معتقدند که تاریخ جهانگشا، اثر مولفی درباری است که نگاه طبقه حاکم از وقایع آن دوران را ارائه میکند.