توضیحات : تازه چشمانم گرم خواب شده بود و رخوت خواب داشت کم کم پیکر خسته و کوفته مرا در آغوش می گرفت که صدای گوش خراش و ناهنجار زنگ تلفن در اتاق طنین انداخت و مرا از جا پراند. بر روی تختخواب غلطی زدم و با دیدگانی خواب آلود و نیمه باز دستم را دراز کردم و گوشی سپید رنگ تلفن را برداشتم و با ناراحتی و دلخوری گفتم: بفرمایید.
صدای شتابزده سرگرد (پ) رئیس اداره ام از آن طرف سیم به گوشم رسید: افشین خودت هستی؟
در حالی که بر روی تخت خواب جابجا میشدم، جواب دادم: بله خودم هستم. اتفاقی افتاده؟
سرگرد با همان لحن هیجان زده که آمیخته با نگرانی و دستپاچگی بود، گفت: گوش کن افشین. همین چند لحظه قبل مردی که از طرز صحبت کردنش معلوم بود در وحشت و اضطراب به سر می برد از من خواست که در سه راه ژاله با او دیدار بکنم. من فکر می کنم که او می خواهد موضوع مهمی را به ما بگوید..
توضیحات : این کتاب که از مجموعه داستانهای پوآرو میباشد در ژوئن ۱۹۴۱ در بریتانیا توسط انتشارات کولینز کرایم کلوب و در اکتبر همان سال در آمریکا توسط انتشارات داد، مید اند کمپانی به چاپ رسیده است. در سال ۱۷۸۲ وقتی کاپیتن راجر آنگمرینگ برای خودش خانه ای در جزیره کنار خلیج لدرکمب ساخت، به نظر همه، این عجیب ترین کاری بود که از او سر زد. مردی از خانواده ای چنان سرشناس چون او، باید و یلای مجلل و شایسته ای، در مرغزاری وسیع بنا می کرد که احتمالا یک نهر روان و مرتعی سرسبز هم داشته باشد…
توضیحات : بانکدار معروفی در لندن در عوض دادن وام سنگینی به یکی از افراد برجسته انگلستان، تاج الماس که از داراییهای ملی است را دریافت میکند. در اولین شب نگهداری این اثر با ارزش، اتفاق وحشتناکی تمام زندگی کاری و خانوادگی بانکدار را در معرض نابودی قرار میدهد. بانکدار نیمههای شب از خواب میپرد و پسرش را تاج در دست میبیند و …