توضیحات : کتاب مصور حاضر ، داستان ” شیر و موش ” از کتاب ” کلیله و دمنه ” است که به نثری ساه و روان ، برای کودکان بازنویسی شده است . هدف از نگارش این کتاب ، آشنایی با داستان های آموزنده و اخلاقی کلیله و دمنه و آموزش بخشندگی و قدرشناسی است
توضیحات : ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب نام کتابی است که لوئیس کارول در سال ۱۸۶۵ منتشر کرد. این کتاب که برای کودکان نوشته شدهاست داستان خیالی سفر دختری به نام آلیس را تعریف میکند که به دنبال خرگوش سفیدی به سوراخی در زمین میرود و در آنجا با ماجراهای عجیبی روبهرو میشود.
داستان با رویدادی کاملاً اتفاقی آغاز میشود و با تمایل کودکانهٔ آلیس برای عبور از دری کوچک و ورود به باغی پر از گل ادامه مییابد. آرزوهای دور از حقیقتی که محقق میشوند و موجودات عجیبی که در آن سرزمین حضور دارند، ادبیات خیالپردازانهٔ داستان را شکل میدهند و مفاهیمی عمیق را در قالب داستانی کودکانه بیان میکنند. آلیس در سرزمین عجایب و ادامهٔ آن، که آنسوی آینه (۱۸۷۲)، نام دارد درطی یک قرن و نیم بیوقفه تجدیدچاپ شده و نهتنها در عرصهٔ چاپ و نشر کتاب و تصویرگری، بلکه در دیگر عرصههای هنر نظیر پویانمایی، فیلم، موسیقی، عکاسی و نقاشی نیز تأثیرگذار و الهامبخش بودهاست. این داستان یکی از بهترین نمونه های ژانر ادبیات بی سر و ته به حساب می آید.
توضیحات : کتاب حاضر اقتباسی از کتاب”حیبن یقظان” اثر محمدبنعبدالمالک ابنطفیل است. بچه ی آدم قصه ی کودکی است که در جزیره تنها می ماند و در آنجا از تربیت اجتماعی بی بهره است و با حیوانات انس می گیرد و بزرگ می شود اما چون بچه ی آدم است با فکر و عقل خدادادی، اساس یک زندگی انسانی را پایه گذاری می کند و چیزهایی می فهمد و کشف می کند و می سازد که نمونه هایی از فکر و تمدن بشری است.
توضیحات : معتقدم که تربیت دوران کودکی سرآغاز و سرمنشاء تغییرات بزرگ است پس به همین منظور تصمیم گرفتم در جهت تربیت کودکانی مهربان با طبیعت و موجودات زنده ، کتاب ساده ای را برای کودکان ترجمه نمایم ، این کتاب از سری کتابهای \”چگونه رشد می کنند \” است که در هر مجلد چگونگی تولد و رشد یک حیوان مورد بررسی قرار می گیرد. برای شروع من کتاب \” چگونه اردک رشد می کند \” را به زبانی ساده برای کودکان ترجمه نمودم .
توضیحات : این کتاب برای گروه های سنی سالهای آغاز دبستان با تصاویر رنگی در مورد قورباغه و سنجاب و هدهد داستانی جذاب را بیان کرده است.
توضیحات : روزی و روزگاری، در جنگلی پر از درختهای سوزنی، چهار بچه خرگوش همراه مادرشان در حفره ای شنی زیر ریشه های یک درخت زندگی می کردند. اسمهای آنها ، فلاپسی ، ماپسی ، دم پنبه ای و پیتر بود. یک روز صبح مامان خرگوشه گفت: عزیزان من ، حالا شما می توانید بیرون بروید و در مزرعه ها بگردید ولی یادتان نرود که وارد باغ آقای مک نشوید. پدرتان هم در آن باغ دچار مشکل شده بود. بروید و بگردید ولی شیطونی نکنید. من هم می خواهم برای خرید بیرون بروم …